رفتن به، مهاجرت به
move into
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] منتقل کردن به
پیشنهاد کاربران
نقل مکان کردن
پا نهادن به
وارد شدن
راه پیدا کردن
اسباب کشی کردن به
As we "move into" the 90s, cellphone bodies became smaller and the antenna thinner
همانطور که پا می نهادیم/وارد دهه نود میلادی می شدیم،
جثه/اندازه بدنه موبایل ها کوچک تر و آنتن شون لاغرتر و جمع و جورتر میشد
همانطور که پا می نهادیم/وارد دهه نود میلادی می شدیم،
جثه/اندازه بدنه موبایل ها کوچک تر و آنتن شون لاغرتر و جمع و جورتر میشد
کلمات دیگر: