کلمه جو
صفحه اصلی

come out


1- آشکار شدن، واضح شدن 2- (برای فروش یا بازرسی و غیره) ارائه شدن 3- پاگشا کردن، (رسما به اجتماع) معرفی کردن (به ویژه دختر دم بخت را) 4- (به پایان یا به نتیجه و غیره) رسیدن 5- (در مورد همجنس بازان) ترجیح جنسی خود را اعلام کردن (come out of the closet هم می گویند)

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to be revealed or made known.
مترادف: circulate, leak out, spread
مشابه: transpire

- The story came out after her confession.
[ترجمه ترگمان] داستان بعد از اعترافات او بیرون آمد
[ترجمه گوگل] این داستان پس از اعترافاتش منتشر شد

(2) تعریف: to be published or brought out, as a book.
مترادف: appear, issue

• exit, emerge; be exposed; be clarified; disappear

جملات نمونه

1. What's bred in the bone will come out in the flesh.
[ترجمه مجتبی] چیزی که تو استخوان پرورش میابد ، در گوشت خودش را نشان میدهد. .
[ترجمه ترگمان]چیزی که در استخوان وجود دارد از گوشت بیرون می اید
[ترجمه گوگل]آنچه در استخوان به وجود می آید، در گوشت بیرون می آید

2. It will be fun to see the chicks come out.
[ترجمه ترگمان]خیلی حال میده که ببینم دخترا بیرون میان
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده خواهد بود که جوجه ها بیرون بیایند

3. I am confident that everything will come out right in time.
[ترجمه Sina] من مطعنم که همه همه چیز در زمان مناسب به پایان خواهد رسید ( درست خواهد شد ) ( به نتیجه خواهد رسید )
[ترجمه دکتر موجی] من مطمئنم که همه چی سر وقتش اوکی میشه! ( به ثمر میشینه )
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که همه چیز به موقع روبه راه می شود
[ترجمه گوگل]من اطمینان دارم که همه چیز در زمان مناسب درست خواهد شد

4. They're shy animals and don't often come out in daylight.
[ترجمه دکتر موجی] اونها حیوانات خجالتی هستن و معمولا تو روز پیداشون نمیشه. . .
[ترجمه ترگمان]حیوانات خجالتی هستند و اغلب در روشنایی روز بیرون نمی آیند
[ترجمه گوگل]آنها حیوانات خجالتی هستند و اغلب در نور روز نمی روند

5. I've come out without my umbrella.
[ترجمه دکتر موجی] من بدون چترم بیرون اومدم
[ترجمه ترگمان]بدون چتر من از خانه بیرون امدم
[ترجمه گوگل]من بدون چتر من بیرون آمدم

6. These animals only come out at night.
[ترجمه ترگمان]این حیوانات فقط شب ها بیرون میان
[ترجمه گوگل]این حیوانات تنها در شب می آیند

7. Come out, or I'll bust the door down!
[ترجمه ترگمان]بیا بیرون، وگرنه درو می کنم پایین!
[ترجمه گوگل]بیا بیرون، یا من پایین بیرون می شوم!

8. I'll wait for the movie to come out on cable.
[ترجمه ترگمان]منتظر این فیلم می شوم که با تلگراف بیرون بیایم
[ترجمه گوگل]منتظر فیلم هستم که بر روی کابل بیفتد

9. Come out and get some fresh air.
[ترجمه ترگمان]بیا بیرون و هوای تازه بخور
[ترجمه گوگل]بیرون بروید و هوای تازه بگیرید

10. The novel has just come out in paperback.
[ترجمه ترگمان]رمان از جلد کاغذی بیرون آمده است
[ترجمه گوگل]این رمان فقط در کاغذ برفی منتشر شده است

11. I can't come out tonight - my dad won't let me.
[ترجمه ترگمان]امشب نمی توانم بیرون بیایم - پدرم به من اجازه نمی دهد
[ترجمه گوگل]امشب نمی توانم بیرون بروم - پدرم مرا نخواهد داد

12. I come out in a rash if I eat chocolate.
[ترجمه Sina] اگر شکلات رو بخورم ، ( در اثر آلرژی ) یک قرمزی ( کهیر ) ( حساسیت پوستی ) روی صورتم ظاهر میشه. ( پوستم قرمز میشه )
[ترجمه ترگمان] اگه شکلات بخورم، جوش می زنم
[ترجمه گوگل]اگر شکلات بخورم، در یک راش میمیرم

13. These photographs have come out fuzzy.
[ترجمه ترگمان]این عکس ها مبهم هستند
[ترجمه گوگل]این عکس ها فازی هستند

14. You feed the wire in here and it come out at the other end.
[ترجمه ترگمان]تو به سیم اینجا غذا میدی و آخرش هم از اون طرف میاد بیرون
[ترجمه گوگل]شما سیم را در اینجا می خورید و در انتهای دیگر بیرون می آید

15. Do tear yourself away from the television and come out for a walk.
[ترجمه ترگمان]خودت را از تلویزیون جدا کن و برای پیاده روی بیرون بیا
[ترجمه گوگل]خودتان را از تلویزیون جدا کنید و برای پیاده روی بیرون بیایید

پیشنهاد کاربران

حضور پیدا کردن

در داستان جوجه اردک زشت این ترکیب آمده است جمله این است
Five pretty, yellow baby duckling came out در اینجا came out به معنی بیرون آمدن از تخم معنی می شود

از آب درآمدن

پاک شدن لک یا کثیفی

برون آیی ، بیرون آیی

آشکارسازی گرایش جنسی

ناپدید شدن

مثال: I hope the stain comes out
امیدوارم لکه ها ناپدید شوند

پوسیده شدن در مورد دندانپزشکی

چیزی یا کسی از جایی سر در آوردن

منعکس شدن. نمایان شدن. متبلور شدن

بیا بیرون


بیرون آوردن چیزی ( مثل پول از بانک )

ظاهر شدن، ظهور کردن

When you come out of the subway?

بیرون آمدن
خارج شدن ( مانند خارج شدن از اتوبوس یا مترو )

؟What new technology is coming out
چه تکنولوژی جدیدی داره به بازار میاد ( ارائه میشه )

به منصه ی ظهور رسیدن، به عرصه رسیدن، پوست انداختن، رو آمدن

اشکار شدن

سر برآوردن، بیرون آمدن

آشکار شدن، برملا شدن

مرخص شدن از بیمارستان
آزاد شدن از زندان

معنی اعلام گرایش جنسی برای همجنس باز عامیانه اش هستش. ( خطاب به آقای A ) نمیشه که گفتن همجنسگر ا رو الزامی کرد. مثل اینه که شما مجبور کنی یکی به کفترباز بگه کفترگرا

از تنور درآوردن ( کنایه از چیز تازه ارائه کردن ) . این محصول را تاز ه از تنورشان درآورده اند.

خارج شدن ، [ روزنامه ، کتاب و غیره ] منتشر شدن
when is her new book coming out
کتاب جدیدش کِی منتشر می شود ؟؟⛷

از بین بردن کیفیت یا رنگ روی لباس.
منتشر کردن خبری در عموم پس از مخفی بودنش.
اطلاع یا نتیجه ای رو منتشر کردن.
مرخص شدن از ی مکانی بعد ی مدت زمانی.

خطاب به SarS

بله، هم همجنس گرا داریم هم همجنس باز؛ و هرکدوم می تونن در جای درستش در مورد فرد مناسب به کار برن. اما این جا که صحبت بود از اعلام ترجیح جنسی، بهتر بود که همجنس گرا به کار می رفت.

رسیدن به

اکران شده/برای فیلم ها

اگر برای موسیقی، کتاب، فیلم، اطلاعات ( مثل نتیجه ی امتحانات ) به کار بره به معنی ارائه شدن به مردمه
اگر برای ماه و خورشید و ابر و. . . به کار بره به معنی ظاهر شدن در آسمانه
اگر برای اطلاعات و مسائلی که قبلا به صورت راز حفظ میشده به کار بره به معنی معلوم شدنه


اظهار گرایش جنسی [در ادبیاتِ متداول همجنسگرایان و دگرباشان جنسی]

از کار در آمدن، جور خاصی به انتها رسیدن
These figures have come out wrong! I don't understand it.
Your painting has come out really well.
جور خاصی اظهار شدن، تلقی شدن، گفته شدن، برداشت شدن
I didn’t mean it to come out as a criticism.
She had only meant to defend herself, but it had come out all wrong

https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/come - out


- آشکار شدن ، واضح شدن
- ( براى فروش یا بازرسی و غیره ) ارائه شدن
- پاگشا کردن ، ( رسماً به اجتماع ) معرفی کردن ( به ویژه دختر دم بخت را )
- ( به پایان یا به نتیجه و غیره ) رسیدن
- ( در مورد همجنس گرایان ) ترجیح جنسی خود را اعلام کردن ( t‏e‏s‏o‏l‏c‏ e‏h‏t‏ f‏o‏ t‏u‏o‏ e‏m‏o‏c‏ هم میگویند )

منتشر کردن، بیرون آمدن یک اثر
Be published

آشکار شدن

بیرون آمدن مواد از چیزی

یکی از معانیش در رابطه با آشکار سازی گرایش جنسی میادش. مثلا وقتی ینفر که تا بحال یک فرد معمولی تصور میشده میاد به خانواده یا به دیگران گرایشش رو میگه ( که من lgbt هستم ) و ازش پرده برداری و رونمایی میکنه که ممکنه با واکنش بد یا خوب اطرافیان روبرو بشه

کاری را به اتمام رساندن


خارج شدن
خارج می شود
خارج می شوند

در مورد زندان: آزاد شدن

خودش را به اجتماع معرفی می کند که مثلاً من ترنس ( تراجنسیتی ) هستم.

فائق شدن، سر بلند بیرون آمدن

بیرون آمدن , آشکار شدن ؛ از بین رفتن ( لکه )

# Daffodils come out in spring
# The whole story came out at the trial
# The exam results come out in August
# The new car models have come out
# I soaked it in some soapy water and the stains came out

اصلا واژه ای تحت عنوان همجنسباز نداریم، هیچ معنایی نداره و استفاده ازش کاملا غلطه و ماهیت تحقیر و توهین داره. ( ضمن اینکه مقایسه ش با کفترباز کاملا بی ربط و بی معنیه )
درستش اینه که بگیم همجنسگرا ( همون طور که میگیم دگرجنسگرا. مگه دگرجنسباز داریم اصلا؟ )
اگه تو زمینه ای اطلاعات نداریم، مجبور نیستیم نظر کارشناسی بدیم.

افشا کردن گرایش جنسی ناهنجار میان افراد جامعه

ظاهر شدن

ارسطو وقتی میخواست شاگردشو از تریلی پیاده کنه میگفت come out

رونمایی کردن

✔️ ( رسما به اجتماع ) معرفی کردن

The first camera phone, "came out" by a Japanese
company

✔️ ( رسما به اجتماع ) معرفی کردن
The first camera phone came out by a Japanese company. It had enough memory to store 20 photos

حاصل شدن


کلمات دیگر: