1. He cinched the belt of his knapsack around his shoulders.
[ترجمه ترگمان]او کمربند کوله پشتی اش را دور شانه هایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او کمربند کوله پشتی خود را در اطراف شانه های خود قرار داد
2. Will my sweater go in your knapsack?
[ترجمه ترگمان]ژاکت من تو کوله پشتی - ت هست؟
[ترجمه گوگل]آیا ژاکت من در کوله پشتی شماست؟
3. In the airport she practiced with her knapsack, trying to slide it on and off.
[ترجمه ترگمان]در فرودگاه با کوله پشتی اش بازی می کرد و سعی می کرد آن را روشن کند
[ترجمه گوگل]در فرودگاه، او با کوله پشتی خود تمرین کرد و سعی کرد آن را به سمت پایین بکشد
4. His knapsack and sketch pad and sleeping bag lay on the floor, candy wrappers scattered around them.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش و کیف sketch روی زمین افتاده بود و روی زمین پخش شده بود
[ترجمه گوگل]پد کوله پشتی و طرح او و کیسه خواب بر روی زمین گذاشتند، پیچ و تاب های آب نبات پراکنده در اطراف آنها
5. Mom shook off my help and tried the knapsack once again.
[ترجمه ترگمان]مامان به کمک من دست تکان داد و کوله پشتی اش را یک بار دیگر امتحان کرد
[ترجمه گوگل]مامان کمکم را تکان داد و یک بار دیگر کیف را گرفت
6. He arrives for class with a tiny knapsack packed with his crayons, lunch box and a diaper.
[ترجمه ترگمان]او با کوله پشتی کوچکی که با مداد رنگی و جعبه ناهار و یک پوشک پر شده بود به کلاس می آید
[ترجمه گوگل]او با یک کوله پشتی کوچک با مداد رنگی، جعبه ناهار و پوشک بسته بندی می کند
7. He had a knapsack over his shoulder.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش را روی شانه اش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او کوله پشتی را روی شانه اش گذاشته بود
8. His knapsack was so big that it proved a useful weapon in knocking encroaching sunbathers off his collection of sun loungers.
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش آنقدر بزرگ بود که می توانست اسلحه مفیدی در بزند و sunbathers را از sun دور کند
[ترجمه گوگل]کوله پشتی او خیلی بزرگ بود که نشان داد که یک سلاح مفید برای ضربه زدن به آفتاب پرنده ها از کنار مجموعه ی خود از صندلی های خورشید است
9. With knapsack in hand, a brisk pace is assumed.
[ترجمه ترگمان]با کوله پشتی اش حرکت سریعی به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]با کوله پشتی در دست، یک سرعت سریع فرض می شود
10. Do you think she got everything into her knapsack?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی اون همه چیزش رو تو کوله پشتی اش گذاشته؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید او همه چیز را به کوله پشتی اش گرفت؟
11. Knapsack problem is a typical NP complete problem.
[ترجمه ترگمان]مساله Knapsack یک مساله ان پی کامل است
[ترجمه گوگل]مشکل کوله پشتی یک مشکل کامل NP است
12. Bink set off on foot, wearing a stuffed knapsack and bearing a good hunting knife and a home-cut staff.
[ترجمه ترگمان]Bink پیاده راه افتادند، توبره برزنتی پوشیده و یک چاقوی جیبی خوب و یک چوب خانگی در دست داشتند
[ترجمه گوگل]بیک پا روی پای خود گذاشته، یک کوله پشتی پر شده و یک چاقوی شکار خوب و کارکنان خانگی برداشته است
13. Then I and son take knapsack to traveling bag to go.
[ترجمه ترگمان]بعد من و پسرم knapsack را به کیسه سفر می برند تا بروند
[ترجمه گوگل]سپس من و پسران را به کیسه مسافرتی کشیده اند
14. Applied to knapsack & sports bags, insulation bags and cooling container.
[ترجمه ترگمان]برای کوله پشتی، کیف ورزشی، کیسه های عایق و ظرف خنک کننده استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کیسه های ورزشی، کیسه های عایق بندی و کانتینر خنک کننده به کوله پشتی اعمال می شود