1. scrappy memories
خاطرات مغشوش
2. The concert was rather a scrappy affair.
[ترجمه ترگمان]این کنسرت یک خرده کار اسکراپی بود
[ترجمه گوگل]این کنسرت یک امر خجالت آور بود
3. I'm afraid your last essay was a very scrappy piece of work.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه آخرین مقاله شما یک piece کار scrappy بود
[ترجمه گوگل]من می ترسم آخرین مقاله شما یک قطعه کار بسیار خسته کننده بود
4. The final chapter is no more than a scrappy addition.
[ترجمه ترگمان]فصل آخر چیزی بیش از یک متمم خبری نیست
[ترجمه گوگل]فصل نهایی نه تنها یک افزونه اضافی است
5. The note was written on a scrappy bit of paper.
[ترجمه ترگمان]یادداشت بر روی یک تکه کاغذی نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این یادداشت بر روی یک کاغذ کوچکی نوشته شده بود
6. The garden was empty apart from a few scrappy shrubs.
[ترجمه ترگمان]این باغ از چند بوته کوچک اسکراپی خالی بود
[ترجمه گوگل]باغ جدا از چند بوته کوچک بود
7. Both he and Roberts, scrappy, even a bit shrewish here, took huge pay cuts to play opposite each other.
[ترجمه ترگمان]هم او و هم رابرتس، که گاه گاهی کمی shrewish شده بودند، مبالغ هنگفتی برای بازی مقابل یکدیگر صرف می کردند
[ترجمه گوگل]هر دو او و رابرتز، در اینجا حتی کمی تیزهوش بودند، کاهش پرداختهای عظیمی را برای مخالفت با یکدیگر انجام دادند
8. Can he afford an infield grounder from the scrappy player, which could lead to a double play?
[ترجمه ترگمان]می تونه یه grounder infield رو از the player بگیره که می تونه به یه نمایش دو نفره منتهی بشه؟
[ترجمه گوگل]آیا می تواند یک بازیکن زمین را از بازیکن پخش کند، که می تواند منجر به یک بازی دو نفره شود؟
9. Though when he thought of his scrappy essay he quaked rather.
[ترجمه ترگمان]هر چند وقتی مقاله اسکراپی را در ذهن خود مجسم می کرد، می لرزید
[ترجمه گوگل]هرچند زمانی که او از مقاله خجالتآورش فکر میکرد، به جای آن فریاد زد
10. Kerry and Weld are both scrappy former prosecutors who have shown in past campaigns that they can fight hard.
[ترجمه ترگمان]کری و Weld هر دو scrappy سابق هستند که در مبارزات گذشته نشان داده اند که می توانند با سختی مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]کری و جی جی هر دو دادستانی سابق سابق هستند که در مبارزات گذشته نشان داده اند که می توانند با سختی مبارزه کنند
11. It looked a scrappy goal, but slightly better once I had seen what really happened on the telly.
[ترجمه ترگمان]یک هدف scrappy به نظر می رسید، اما وقتی دیدم واقعا روی تلویزیون چه اتفاقی افتاد، کمی بهتر شد
[ترجمه گوگل]این یک هدف منحصر به فرد بود، اما کمی بهتر بود زمانی که من دیده بود آنچه که واقعا بر روی تلفن اتفاق افتاده است
12. After a scrappy opening, Haslemere took the lead when James Simpson fired in a rebound.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مراسم گه گاه و بیگاه، وقتی جیمز سیمپسون به جای اولش شلیک کرد، Haslemere رهبری را به عهده گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که جیمز سیمپسون در یک بازپس زدن اخراج شد، پس از افتتاحیه، منچستر یونایتد را در اختیار گرفت
13. His fried eggs were a bit scrappy: they needed a woman's touch.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو، کمی اسکراپی بود، آن ها به یک زن نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ های سرخ شده او کمی خسته کننده بودند که به لمس زن نیاز داشتند
14. The final chapter is no more than a scrappy addition with rather a lot of photographs of by now familiar faces from November 198
[ترجمه ترگمان]بخش پایانی بیش از یک سال است که به اضافه تعداد زیادی عکس از چهره های آشنا از نوامبر ۱۹۸ تا کنون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]فصل نهایی، بیش از یک عذاب وحشتناک است و عکس های بسیاری از اشخاص آشنا از نوامبر 198 است
15. C., is one smart, scrappy feline.
[ترجمه ترگمان]C, یک گربه باهوشه، گربه scrappy
[ترجمه گوگل]C یکی از گربه های هوشمند و ترسناک است