1. chalk boulders extending from the cliffs
سنگ های گچی که از میان صخره ها سر برافراشته بود
2. chalk scraping a blackboard makes my hair stand on end
گچ که بر تخته ی سیاه کشیده می شود موی بدنم را سیخ می کند.
3. chalk out
1- با گچ نوشتن یا علامت گذاری کردن 2- طرح کردن،به اجمال شرح دادن یا تعیین کردن
4. chalk up
1- (در مسابقات و غیره) امتیاز به دست آوردن،کسب کردن 2- نسیه کردن
5. the chalk made a screeching sound on the blackboard
گچ روی تخته سیاه صدای ناهنجاری کرد.
6. the chalk rasped across the blackboard
گچ بر روی تخته سیاه صدای گوشخراشی ایجاد کرد.
7. this chalk is soft and powders easily
این گچ نرم است و به آسانی پودر می شود.
8. they use chalk to write on a blackboard
با گچ روی تخته ی سیاه می نویسند.
9. different as chalk and cheese
(انگلیس) بسیار متفاوت،بسیار ناهمانند
10. walk a chalk line
(عامیانه) اطاعت کامل کردن،مواظب رفتار خود بودن
11. a piece of chalk for writing
یک تکه گچ برای نوشتن
12. (as) different as chalk and cheese
(دارای فرق) از زمین تا آسمان،کاملا متفاوت،بسیار ناسان
13. not by a long chalk
(انگلیس) به هیچ وجه،ابدا
14. the teacher leaned against the blackboard and the chalk rubbed off on his black jacket
معلم به تخته سیاه تکیه داد و گچ ها به کت سیاهش مالیده شد.
15. this plant grows in all kinds of soil, including chalk
این گیاه در انواع خاک ها رشد می کند حتی خاک گچی.
16. not all workers have belonged to a union by a long chalk
همه ی کارگران هرگز عضو اتحادیه نبوده اند.
17. With a stick of chalk he wrote her order on a blackboard.
[ترجمه ترگمان]او با یک تکه گچ، دستور او روی تخته سیاه را نوشت
[ترجمه گوگل]با یک چوب گچ او سفارش خود را بر روی تخته سیاه نوشته بود
18. Chalk and cheese are disparate substances.
[ترجمه ترگمان]پنیر و پنیر، مواد متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]گچ و پنیر مواد مخدر هستند
19. Dust yourself down you're covered in chalk.
[ترجمه ترگمان]خودت را گرد و خاک کردی
[ترجمه گوگل]گرد و خاک خود را بچسبانید
20. We can chalk that win up to a lot of luck.
[ترجمه ترگمان] میتونیم این ها رو به یه عالمه شانس تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم گول بزنیم که به موفقیت های زیادی دست پیدا کنیم
21. He filched a piece of chalk from the teacher's desk.
[ترجمه ترگمان]یک تکه گچ را از روی میز معلم گرفت
[ترجمه گوگل]او تکه ای از گچ را از میز معلم برداشت
22. You can't chalk his bad work up to lack of trying.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی کار bad را به خاطر کمبود تلاش از دست بدهی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید کار بدی خود را تا کمبود تلاش انجام دهید
23. They're like chalk and cheese, those two.
[ترجمه ترگمان]آن ها مثل گچ و پنیر هستند، آن دوتا
[ترجمه گوگل]آنها مانند گچ و پنیر، آن دو هستند