(در مورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و به طور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار، (خودمانی) بدون تهیه وتدارک، بدون آمادگی، بلامقدمه، (خودمانی) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی
cold turkey
(در مورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و به طور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار، (خودمانی) بدون تهیه وتدارک، بدون آمادگی، بلامقدمه، (خودمانی) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی
انگلیسی به فارسی
(درمورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و بهطور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار
(عامیانه) بدون تهیه و تدارک، بدون آمادگی، بیمقدمه
(عامیانه) بهطور صریح و بیپرده، بیرودربایستی
بوقلمون سرد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) abrupt and total withdrawal from using an addictive substance such as a drug or tobacco.
قید ( adverb )
• (1) تعریف: abruptly and totally.
- He quit heroin cold turkey.
[ترجمه mohammad] او هروئین را به یک باره کنار گذاشت.
[ترجمه امین جان] او به یک باره هروئین را کنار گذاشت
[ترجمه Ayda frst] او از خماری هروئین درآمد
[ترجمه ترگمان] اون بوقلمون رو ترک کرد[ترجمه گوگل] او ترک ترکیه هروئین سرد را ترک کرد
• (2) تعریف: without preparation.
- She gave her sales pitch cold turkey.
[ترجمه ترگمان] اون به اون بوقلمون نر خیلی سردی داد
[ترجمه گوگل] او به فروش وی به ترکیه سرماخوردگی داد
[ترجمه گوگل] او به فروش وی به ترکیه سرماخوردگی داد
• cold turkey is the unpleasant physical reaction that people experience when they suddenly stop taking a drug that they are addicted to; an informal expression.
مترادف و متضاد
complete and sudden withdrawal from an addictive substance
Synonyms: abrupt withdrawal, crash, detox, detoxification, on the wagon, sudden withdrawal, taking the cure
جملات نمونه
1. Serve with slices of cold turkey or ham.
[ترجمه ترگمان]با برش های بوقلمون سرد و یا گوشت خوک سرو کنید
[ترجمه گوگل]با برش های بوقلمون سرد یا ژامبون سرو کنید
[ترجمه گوگل]با برش های بوقلمون سرد یا ژامبون سرو کنید
2. I quit smoking cold turkey.
[ترجمه شهرام] من به یکباره و یهویی، سیگار را ترک کردم.
[ترجمه ترگمان] بوقلمون سرد رو ترک کردم[ترجمه گوگل]من ترکیه ترک سیگار را ترک کردم
3. I quit that shit cold turkey and never did it again.
[ترجمه مریم] من اون لعنتی رو یهو کنار گذاشتم و دیگه انجامش ندادم. ( دیگه سراغش نرفتم )
[ترجمه ترگمان]من اون بوقلمون سرد رو کنار گذاشتم و دیگه این کار رو نکردم[ترجمه گوگل]من ترک ترکیه سرد را ترک کردم و هرگز آن را دوباره انجام دادم
4. I quit cold turkey some 25 years ago, but the specialists simply shrug off this kind of information.
[ترجمه ترگمان]من ۲۵ سال پیش بوقلمون سرد را ترک کردم، اما متخصصان به سادگی از این نوع اطلاعات شانه بالا می اندازند
[ترجمه گوگل]من 25 سال پیش بوقلمون سرد را ترک کردم، اما متخصصان این نوع اطلاعات را خالی می کنند
[ترجمه گوگل]من 25 سال پیش بوقلمون سرد را ترک کردم، اما متخصصان این نوع اطلاعات را خالی می کنند
5. Bill tried to kick cold turkey but it was just too much.
[ترجمه ترگمان]بیل سعی کرد بوقلمون سردش را بزند، اما خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]بیل سعی کرد بیت المقدس را بکشد اما خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]بیل سعی کرد بیت المقدس را بکشد اما خیلی زیاد بود
6. Some of those taking part said they felt like they were undergoing "cold turkey" to break a hard drug habit, while others said it felt like going on a diet.
[ترجمه ترگمان]برخی از کسانی که در این مراسم شرکت کردند، گفتند که احساس می کنند در حال گذراندن \"ترکیه سرد\" هستند تا یک معتاد به مواد مخدر را بشکنند، در حالی که برخی دیگر گفتند که احساس می کنند رژیم غذایی دارد
[ترجمه گوگل]برخی از کسانی که در این بخش حضور داشتند گفتند احساس می کنند که آنها 'بوقلمون سرد' را برای شکستن یک عادت سخت مواد مخدر تحت درمان قرار می دهند، در حالی که دیگران می گویند احساس رژیم را دارند
[ترجمه گوگل]برخی از کسانی که در این بخش حضور داشتند گفتند احساس می کنند که آنها 'بوقلمون سرد' را برای شکستن یک عادت سخت مواد مخدر تحت درمان قرار می دهند، در حالی که دیگران می گویند احساس رژیم را دارند
7. She quit her job cold turkey.
[ترجمه ترگمان] اون از کارش استعفا داد
[ترجمه گوگل]او ترک کار خود را ترک ترکیه سرد
[ترجمه گوگل]او ترک کار خود را ترک ترکیه سرد
8. Chad quIt'smoking cold turkey rather than use nicotine patches.
[ترجمه ترگمان]چاد به جای استفاده از وصله های نیکوتین، بوقلمون سرد را دود می کند
[ترجمه گوگل]چاد کیمیت بوقلمون های سرد را به جای تکه های نیکوتین استفاده می کند
[ترجمه گوگل]چاد کیمیت بوقلمون های سرد را به جای تکه های نیکوتین استفاده می کند
9. Let's talk cold turkey about our changes.
[ترجمه ترگمان]بیا درباره تغییراتی که داریم صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید بوقلمون سرد در مورد تغییرات ما صحبت کند
[ترجمه گوگل]بگذارید بوقلمون سرد در مورد تغییرات ما صحبت کند
10. I stopped smoking cold turkey and had to be hospitalized.
[ترجمه ترگمان]من سیگار کشیدن را متوقف کردم و مجبور شدم در بیمارستان بستری شوم
[ترجمه گوگل]من ترک سیگار ترک ترکیه را متوقف کردم و مجبور به بستری شدم
[ترجمه گوگل]من ترک سیگار ترک ترکیه را متوقف کردم و مجبور به بستری شدم
11. Cold turkey, five years ago, and what did I get for my trouble?
[ترجمه ترگمان]بوقلمون سرد، پنج سال پیش، و من برای خودم دردسر درست کردم؟
[ترجمه گوگل]ترکیه سرد پنج سال پیش، و برای مشکل من چی شد؟
[ترجمه گوگل]ترکیه سرد پنج سال پیش، و برای مشکل من چی شد؟
12. The old lady was a cold turkey.
[ترجمه ترگمان]پیرزن بوقلمون سردی بود
[ترجمه گوگل]بانوی پیر یک بوقلمون سرد بود
[ترجمه گوگل]بانوی پیر یک بوقلمون سرد بود
13. One day, my friend Rick went cold turkey on cigarettes.
[ترجمه مژده] یک روز دوستم ریک یکهو سیگار را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]یه روز، دوستم \"ریک\" یه بوقلمون یخ زده تو سیگار[ترجمه گوگل]یک روز، دوست من ریک، بوقلمون سرد بر روی سیگار رفت
14. I quit cold turkey last Thursday.
[ترجمه ترگمان]من پنجشنبه گذشته بوقلمون رو ول کردم
[ترجمه گوگل]من پنج شنبه گذشته ترکیه را ترک کردم
[ترجمه گوگل]من پنج شنبه گذشته ترکیه را ترک کردم
15. Andy does not dare ( to ) talk cold turkey to Cecily.
[ترجمه ترگمان](اندی)جرات نمی کند که با بوقلمون سرد صحبت کند
[ترجمه گوگل]اندی جرأت نمی کند بوقلمون سرد را به Cecily بگوید
[ترجمه گوگل]اندی جرأت نمی کند بوقلمون سرد را به Cecily بگوید
He decided to go cold turkey and has not touched opium since.
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.
to approach a sales prospect cold turkey
بیمقدمه به خریدار احتمالی نزدیک شدن
I would like to talk to you cold turkey.
دلم میخواهد با تو رک حرف بزنم.
پیشنهاد کاربران
یکباره، یکدفعه
ترک اعتیاد
Suddenly, یکباره ، ناگهانی
ناگهانی
he stopped smoking cold turkey
او ناگهانی سیگار کشیدن را ترک کرد 🔘
he stopped smoking cold turkey
او ناگهانی سیگار کشیدن را ترک کرد 🔘
نَسَخ ( شدن )
ترک یک عادت به صورت ناگهانی و یکهو
Go cold turkey
Go cold turkey
معنای آبادیس:
✔️ ( خودمانی ) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی، بصورت رُک
I would like to talk to you ⭕cold turkey
دلم می خواهد با تو رک حرف بزنم.
✔️ ( خودمانی ) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی، بصورت رُک
I would like to talk to you ⭕cold turkey
دلم می خواهد با تو رک حرف بزنم.
کلمات دیگر: