کلمه جو
صفحه اصلی

lightning


معنی : برق، برق زدن، اذرخش، بارقه
معانی دیگر : آذرخشیدن، برق زدن (آسمان)، ابرنجک زدن، برق مانند، آذرخشین، آذرخش سا، برق آسا، (رعد و) برق، صاعقه، برق در رعد وبرق، اذرخش زدن

انگلیسی به فارسی

اذرخش، برق (در رعد وبرق)، اذرخش زدن، برق زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: natural electricity produced in thunderstorm clouds and appearing as a bright flash or streak of light in the sky.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lightnings, lightning, lightninged
• : تعریف: to discharge lightning.

- It's lightning outside tonight.
[ترجمه اا] امشب بیرون رعد و برق است
[ترجمه AMY ROSE] امشب بیرون هوا رعد و برقی است
[ترجمه ترگمان] بیرون امشب رعد و برق است
[ترجمه گوگل] امشب خارج از رعد و برق است
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or resembling lightning, esp. in regard to movement.
مشابه: meteoric

- He has lightning speed on the tennis court.
[ترجمه ترگمان] او سرعت صاعقه در زمین تنیس را دارد
[ترجمه گوگل] او سرعت رعد و برق در زمین تنیس دارد

• flash or streak of light in the sky caused by the discharge of an electric spark in a thundercloud
of or pertaining to lightning
lightning is the bright flashes of light in the sky that you see during a thunderstorm.
lightning describes things that happen very quickly or last for only a short time.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] آذرخش تخلیه ی الکتریکی بین ابرها یا ابر و زمین .
[] روش سبکبار
[آب و خاک] آذرخش

مترادف و متضاد

برق (اسم)
brilliance, power, sparkle, scintillation, shine, sheen, electricity, lightning, flash, glaze, glint, levin, flashover, pyrogen

برق زدن (اسم)
lightning

اذرخش (اسم)
lightning, firelight, levin, thunderbolt

بارقه (اسم)
spark, twinkle, lightning, spunkie

جملات نمونه

lightning speed

سرعت برق‌آسا


1. lightning speed
سرعت برق آسا

2. lightning struck twice
آذرخش دوباره برق زد (رخشید).

3. lightning never strikes twice in the same place
هیچ رویدادی به همان شکل سابق تکرار نمی شود

4. a lightning attack
حمله ی(تک) برق آسا

5. a lightning rod
(میله ی) برقگیر

6. atmospheric lightning
آذرخش (صاعقه ی) جوی

7. forked lightning
آذرخش شاخه دار

8. shafts of lightning
شهاب های آذرخش

9. thunder and lightning
تندر و آذرخش،رعد و برق

10. a flash of lightning
درخشش آذرخش

11. a stroke of lightning
کوبش آذرخش

12. the interval between lightning and the following thunder
وقفه ی میان آذرخش و تندر پس از آن

13. the streak of lightning in a dark night
درخشش آذرخش در شب تیره

14. a tree rent by lightning
درختی که آذرخش آنرا در هم کوبیده است

15. a giant oak which was scathed by lightning
درخت بلوط غول آسا که آذرخش به آن آسیب رسانده بود

16. a few seconds intervened between the flash of lightning and the thunder
میان درخشش آذرخش و صدای تندر چند ثانیه فاصله بود.

17. The rain then makeup, summer rain, summer lightning, beautiful flowers.
[ترجمه ترگمان]سپس باران، باران تابستانی، رعد و برق تابستان و گل های زیبا
[ترجمه گوگل]باران سپس آرایش، باران تابستان، رعد و برق تابستان، گل های زیبا

18. The lightning flashed across the sky.
[ترجمه ترگمان]برق در آسمان درخشید
[ترجمه گوگل]رعد و برق در سراسر آسمان خیره شد

19. He was struck by lightning and killed.
[ترجمه ترگمان]صاعقه خورده و کشته شد
[ترجمه گوگل]او توسط رعد و برق زده شد و کشته شد

20. Two farmworkers were struck by lightning .
[ترجمه ترگمان]دو ضربه صاعقه مانند صاعقه بر او فرود آمدند
[ترجمه گوگل]دو کارگر مزرعه توسط رعد و برق ربوده شدند

21. A flash of lightning and a peal of thunder heralded torrential rain.
[ترجمه ترگمان]برقی از رعد و برق و رعد و برق باران سیل آسا باریدن گرفت
[ترجمه گوگل]یک فلاش رعد و برق و یک رعد و برق رعد و برق باران باران

22. In the lightning I saw that the roof of the hut had been blown off.
[ترجمه ترگمان]در صاعقه، دیدم که سقف کلبه منفجر شده است
[ترجمه گوگل]در رعد و برق من دیدم که سقف کلبه منفجر شده است

23. The lightning flashed and distant thunder rolled.
[ترجمه نیلا] رعد و برق رخشید و رعد و برق از راه دور
[ترجمه ترگمان]رعد برق زد و رعد از دور به گوش رسید
[ترجمه گوگل]رعد و برق رعد و برق و رعد و برق دور ریخته شده

It lightninged terribly last night.

دیشب آسمان به‌شدت برق می‌زد.


a lightning attack

حمله‌ی(تک) برق‌آسا


اصطلاحات

lightning never strikes twice in the same place

هیچ رویدادی به همان شکل سابق تکرار نمی‌شود


پیشنهاد کاربران

برق زدن یا برق
در کانون زبان ایران a bright flashof light in the sky

رعد و برق
نور پردازی

ترجمه در کانون زبان ایران : رعد و برق
a bright flash of light in the sky
پایه اموزشی : reach 3

رعد و برق


الکتریسیته

نور حاصل از رعد و برق

رعد و برق یا نور رعد و برق

A bright flash of light in the sky.
رعد و برق.


نورپردازی

صاعقه

رعد و برق
A bright flash of light in the sky

رعدوبرق یا همان نور حاصل از بهم خوردن ابر ها

سبک سازی، رعد و برق، روشنایی

lightning: ( n. ) = bright flash of light in the sky
کانون زبان ایران
ترم Reach3

جمله: My friend runs go fast that everyone tells him you are like lightning fast.

در پزشکی احساس سبکی

برق آسا

نورِ رعدو برق

lightning: ( n. ) = bright flash of light in the sky
کانون زبان ایران
ترم Reach3

◾برق آسا
After that, things moved forward at lightning speed

◾آذرخش، صاعقه
[Bad Weather]
[Collocation]
( forked/​sheet ) lightning strikes/​hits/​flashes

معنی آذرخش می دهد نه رعد، چون رعد به صدای پس از آذرخش گفته می شود

A bright flash of light in the sky.
Plz like
Reach 3
Plz click on my page
Thanks 🥏

lightning =a bright flash of light in the sky
رعد و برق = برق درخشانی در آسمان

sentence =my brother is afraid of lightning and he cries when lightning .
جمله :برادرم از رعد و برق می ترسد و هنگام رعد و برق گریه می کند.

لایک کن😉👍❤

thunder = رعد
lightning = برق

به مجموع این دو رعد و برق می گوییم.

آذرخش.

lightning ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: آذرخش
تعریف: تخلیۀ شدید الکتریکی نورانی و زودگذر، ناشی از ابر، با طول مسیری برحسب کیلومتر


کلمات دیگر: