کلمه جو
صفحه اصلی

in place of


به جای، به نمایندگی از طرف، از سوی، از جانب

انگلیسی به انگلیسی

• instead of, as a substitute for

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به جای

جملات نمونه

1. Carter is playing in place of the injured O'Reilly.
[ترجمه ترگمان]کارتر در محل مجروح او Reilly بازی می کند
[ترجمه گوگل]کارتر در عوض O'Reilly مجروح بازی می کند

2. Cole went on in place of Beckham just before half-time.
[ترجمه ترگمان]کول درست قبل از نصف شب به مکان بکهام رفت
[ترجمه گوگل]کول تنها قبل از نیمه وقت به جای بکهام رفت

3. Cooked kidney beans can be used in place of French beans.
[ترجمه ترگمان]لوبیا قرمز Cooked می تواند به جای لوبیا فرانسوی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]لوبیای کیک پخته شده را می توان به جای لوبیای فرانسوی استفاده کرد

4. Robson came on in place of Wilkins.
[ترجمه ترگمان]رابسون در نزدیکی ویلکینز وارد شد
[ترجمه گوگل]رابسون در عوض ویلکینز آمد

5. In place of our advertised programme, we will have live coverage of the special memorial service.
[ترجمه ترگمان]به جای برنامه اعلام شده، ما تحت پوشش خدمات یادبود خاص قرار خواهیم گرفت
[ترجمه گوگل]به جای برنامه تبلیغاتی ما، پوشش زنده خدمات رسمی ویژه را پوشش خواهیم داد

6. Even grafting new blood vessels in place of the diseased coronary arteries has been tried.
[ترجمه ترگمان]حتی پیوند رگ های جدید به جای عروق کرونری بیمار، مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حتی پیوند عروق خونی جدید به جای شریان های عروق کرونر مورد آزمایش قرار گرفته است

7. You can use milk in place of cream in this recipe.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از شیر به جای کرم در این دستور غذا استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در این دستور غذا می توانید از شیر استفاده کنید

8. Robson came on in place of Wilkins ten minutes before the end of the game.
[ترجمه ترگمان]رابسون در حدود ده دقیقه قبل از پایان بازی به place رسید
[ترجمه گوگل]رابسون ده دقیقه قبل از پایان بازی به جای Wilkins آمد

9. You can use margarine in place of butter in some recipes.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید در بعضی از دستور العمل ها استفاده از مارگارین را به جای کره استفاده بکنید
[ترجمه گوگل]در بعضی از دستور العمل ها می توانید مارگارین را در جای کره استفاده کنید

10. Fit it in place of an existing thinner jacket, and over any shrunk-on rigid foam insulation your cylinder may have.
[ترجمه ترگمان]آن را در جای یک جلیقه نازک تر موجود قرار دهید، و روی هر گونه عایق بندی فوم سفت و سخت shrunk که سیلندر شما ممکن است داشته باشد
[ترجمه گوگل]جای آن را به جای ژاکت نازک موجود، و بیش از هر عایق فشرده فشرده سفت و سخت مورد استفاده قرار دهید

11. Figures on sepulchral monuments sporting shrouds in place of customary day dress are not so rare as those depicted on memorial brasses.
[ترجمه ترگمان]شکل های مربوط به مقبره های (shrouds های)مکان های ورزشی در محل لباس روز مرسوم به اندازه آن هایی که در مراسم یادبود به تصویر کشیده شده اند، نادر نیستند
[ترجمه گوگل]ارقام بر روی موزهای سپاه پاسداران در جای جای لباس روزمره معمول نیستند، همانطور که در برازجان یادبود دیده می شود

12. Also, solid-surface Corian counters are used in place of tile.
[ترجمه ترگمان]هم چنین، سطح جامد به جای کاشی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]همچنین، کالیبرهای سطح جامد به جای کاشی استفاده می شود

13. The current plan is for single pricing, in place of offer and bid prices, with the initial charge added on for buyers.
[ترجمه ترگمان]برنامه فعلی برای قیمت گذاری تکی، به جای قیمت عرضه و قیمت، با بار اولیه افزوده برای خریداران است
[ترجمه گوگل]طرح فعلی برای قیمت گذاری واحد، به جای پیشنهاد و پیشنهاد قیمت، با هزینه اولیه اضافه شده برای خریداران است

14. In place of personal discussion and deliberation, we have call-ins, talk shows, faxes, and on-line computer bulletin boards.
[ترجمه ترگمان]به جای بحث و بررسی شخصی، ما call، shows، faxes، و تخته های بولتن کامپیوتری آنلاین را داریم
[ترجمه گوگل]به جای بحث و گفتگو شخصی، ما تماس تلفنی، نمایش بحث، فکس ها، و آنلاین تابلو اعلانات کامپیوتر

15. It was given a small head lamp in place of the Croydon side lamps.
[ترجمه ترگمان]به یک لامپ کوچک سر در جای لامپ های کناری کرایدون داده شد
[ترجمه گوگل]به جای چراغ های جانبی Croydon، یک چراغ قرمز کوچک به آن داده شد

پیشنهاد کاربران

به جای = instead of

به جای

I prefer taking the exam 👁️‍🗨️in place of👁️‍🗨️ waiting another day
ترجیح میدم امروز در امتحان شرکت کنم، به جای - تا اینکه، یه روز دیگه صبر کنم


کلمات دیگر: