کلمه جو
صفحه اصلی

gardening


معنی : باغبانی
معانی دیگر : باغبانی

انگلیسی به فارسی

باغبانی، باغداری، گلکاری


انگلیسی به انگلیسی

• work of creating or tending a garden; horticulture

دیکشنری تخصصی

[] علف زنی, کندن علفهای سر راه

مترادف و متضاد

باغبانی (اسم)
husbandry, hush, gardening

horticulture


Synonyms: cultivation, growing, planting, truck farming, tillage, landscaping, floriculture, groundskeeping


جملات نمونه

1. a gardening hose
شیلنگ باغبانی

2. after retirement his only interest was flower gardening
پس از بازنشستگی یگانه دلبستگی او گلکاری بود.

3. A little careful planning is important in gardening.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه کوچک و دقیق برای باغبانی مهم است
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی دقیق در باغبانی اهمیت دارد

4. Keep learning. Learn more about the computer, crafts, gardening, whatever. Never let the brain idle. "An idle mind is the devil's workshop. And the devil's name is Alzheimer's.
[ترجمه ترگمان]به یادگیری ادامه دهید چیزهای بیشتری در مورد کامپیوتر، صنایع دستی، باغبانی و هر چیز دیگر بیاموزید مغز بی کار، کارگاه شیطان است و نام شیطان آلزایمر است
[ترجمه گوگل]یادگیری را ادامه دهید در مورد کامپیوتر، صنایع دستی، باغبانی، هرچه بیشتر بدانید بیشتر بدانید هرگز اجازه ندهید که مغز بیکار باشد یک ذهن بیکار کارگاه شیطان است نام شیطان آلزایمر است

5. Is he any good at gardening? We might experiment with him.
[ترجمه ترگمان]باغبانی هم بلد است؟ ممکنه با اون آزمایش کنیم
[ترجمه گوگل]آیا او در باغبانی خوب است؟ ما ممکن است با او آزمایش کنیم

6. After years of gardening, the marks of the spade were impressed on the skin of the old gardener's hands.
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها باغبانی، اثری از بیل در دست باغبان پیر قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]پس از سال ها باغبانی، علامت های بتمن بر روی پوست دستان باغبان قدیمی تأثیر می گذاشت

7. The scope for successful gardening increases dramatically with a greenhouse.
[ترجمه ترگمان]این حوزه برای باغبانی موفق به طور چشمگیری با گلخانه افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دامنه موفقیت باغبانی به طور چشمگیری با گلخانه ای افزایش می یابد

8. Unfortunately I'm not suitably dressed for gardening.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه من لباس مناسب برای باغبانی ندارم
[ترجمه گوگل]متاسفانه من مناسب باغبانی نیستم

9. He was trained for gardening at the Agricultural College.
[ترجمه ترگمان]او برای باغبانی در کالج کشاورزی آموزش دیده بود
[ترجمه گوگل]او برای باغبانی در کالج کشاورزی آموزش دیده بود

10. She has many occupations including gardening and wine-making.
[ترجمه ترگمان]او مشاغل زیادی از جمله باغبانی و شراب دارد
[ترجمه گوگل]او دارای مشاغل زیادی از جمله باغبانی و شراب سازی است

11. After I'd finished gardening, there was dirt from the flower beds all over the path.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه باغبانی را تمام کردم، گل و خاک بر سر راه گل نشسته بود
[ترجمه گوگل]پس از اینکه من باغبانی را به پایان رساندم، خاکی از تخت گل در تمام مسیر وجود داشت

12. The Encyclopedia of Gardening is a companion volume to the Encyclopedia of Plants and Flowers.
[ترجمه ترگمان]دایره المعارف باغبانی یک کتاب برای دایره المعارف گیاهان و گل ها است
[ترجمه گوگل]دایره المعارف باغبانی یک جلد همراه با دایره المعارف گیاهان و گلها است

13. I like to do a bit of gardening in my spare time.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در زمان صرفه جویی کمی باغبانی بکنم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم کمی از باغبانی در اوقات فراغت خودم انجام دهم

14. I learned most of what I know about gardening through trial and error.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر چیزهایی را که در مورد باغبانی از طریق آزمون و خطا می دانم را یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]من بیشتر آنچه را که در مورد باغبانی از طریق محاکمه و خطا می دانم یاد گرفتم

پیشنهاد کاربران

باغبانی



کلمات دیگر: