کلمه جو
صفحه اصلی

populist


(امریکا - 1891 تا 1904) عضو حزب پاپیولیست (populist party یا people's party)، (p کوچک) مردم باور، توده گرای، مردم باورانه، وابسته به توده گرایی، عضو حزب مردم که انرا party s ' people مینامند

انگلیسی به فارسی

عضو حزب مردم که انرا PARTY S ' PEOPLE مینامند


پوپولیستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (cap.) a member or supporter of the U.S. Populist party in the late nineteenth century.

(2) تعریف: a person, esp. a political leader, who represents the interests and concerns of the common people rather than the rich, the politically powerful, or the intelligentsia.

- The populist candidate appeals to voters with his folksy manner and anti-establishment rhetoric.
[ترجمه ترگمان] کاندیدای مردمی از رای دهندگان با روش folksy و شعارهای ضد establishment برای رای دهندگان درخواست می کند
[ترجمه گوگل] کاندیدای پوپولیستی با رای دادن به رای دهندگان و لفاظی های ضد استعمار خود، به وی رای می دهد
صفت ( adjective )
مشتقات: populistic (adj.), populism (n.)
(1) تعریف: (cap.) of or pertaining to the U.S. Populist party of the late nineteenth century.

(2) تعریف: of or pertaining to a populist.

(3) تعریف: of or pertaining to the common people.

• supporter of populism, supporter of grass-roots political movements
populist ideas or populist politicians appeal to ordinary people because they reflect their interests, opinions, and prejudices; a formal word.
a politician who is a populist appeals to ordinary people by showing that he or she has the same interests, opinions, and prejudices; a formal word.

جملات نمونه

1. He co-opted many nationalist slogans and cultivated a populist image.
[ترجمه ترگمان]او بسیاری از شعارهای ملی گرایانه را انتخاب کرد و تصویر populist را پرورش داد
[ترجمه گوگل]او بسیاری از شعارهای ملی گرایانه را انتخاب کرد و یک تصویر پوپولیستی را پرورش داد

2. The populist party anointed him as its candidate.
[ترجمه ترگمان]حزب populist او را به عنوان نامزد خود تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]حزب پوپولیست او را به عنوان نامزدش به او تقدیم کرد

3. His longtime friends describe his populist style as no political gimmick.
[ترجمه ترگمان]دوستان قدیمی او سبک populist او را به عنوان یک حیله سیاسی توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]دوستان قدیمی او، سبک پوپولیستی خود را به عنوان یک حیله سیاسی توصیف می کنند

4. Pierpont Morgan was attacked by populist Democrats - whose descendants now argue for closer links between banks and industry.
[ترجمه ترگمان]ماکسیم مورگان از سوی دموکرات های مردمی مورد حمله قرار گرفت - که descendants اکنون خواستار روابط نزدیک تر میان بانک ها و صنعت هستند
[ترجمه گوگل]Pierpont Morgan توسط دموکرات های پوپولیستی مورد حمله قرار گرفت - اکنون که نوادگانش برای برقراری ارتباطات بیشتر بین بانک ها و صنعت استدلال می کنند

5. Populist pressure demands higher standards in the basics.
[ترجمه ترگمان]فشار خون به استانداردهای بالاتری در اصول اولیه نیاز دارد
[ترجمه گوگل]فشار جمعیتی از استانداردهای بالاتر در اصول اولیه برخوردار است

6. He is a self-declared populist.
[ترجمه ترگمان]او a declared است
[ترجمه گوگل]او یک پوپولیست خودخواه است

7. Newman was a master of populist medical rhetoric.
[ترجمه ترگمان]نیومن استاد علم rhetoric در زمینه پزشکی بود
[ترجمه گوگل]نیومن کارشناسی ارشد لفاظی پزشکی پوپولیستی بود

8. And the new genre of populist politicians will have to deliver far more than free elections.
[ترجمه ترگمان]و سبک جدید سیاستمداران populist باید بسیار بیشتر از انتخابات آزاد باشد
[ترجمه گوگل]و ژانر جدید سیاستمداران پوپولیستی باید بیش از انتخابات آزاد ارائه دهد

9. As a populist Hopkins was well aware of the problems facing middle-class reformers in the dialogue with working-class audiences.
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک هاپکینز مردمی به خوبی از مشکلات مواجه با اصلاح طلبان طبقه متوسط در گفتگو با مخاطبان طبقه کارگر آگاه بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پوپولیست هاپکینز از مشکلات مشکوک اصلاح طلبان طبقه متوسط ​​در گفتگو با مخاطبان طبقه کارگر آگاه بود

10. The populist vision of a peasant landholding democracy does not sit easily with alternative visions of women's rights.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه مردم گرایانه از دموکراسی landholding روستایی به راحتی با رویاهای جایگزین حقوق زنان نیست
[ترجمه گوگل]چشم انداز پوپولیستی دموکراسی مالکیت دهقانی دهقانان به راحتی با دیدگاه های جایگزین حقوق زنان نشانه ای ندارد

11. It is a populist, ultranationalist and xenophobic party of the kind that thrives in times of crisis.
[ترجمه ترگمان]این یک حزب مردمی، ultranationalist و بیگانه ترسی از نوعی است که در زمان بحران رشد می کند
[ترجمه گوگل]این یک حزب پوپولیست، ultranationalist و xenophobic از نوعی است که در زمان بحران رشد می کند

12. How does he sound populist without offending his supporters in the corporate boardroom?
[ترجمه ترگمان]او چگونه بدون رنجاندن طرفداران خود در جلسات هیات مدیره شرکت، populist به نظر می رسد؟
[ترجمه گوگل]او چگونه پوپولیستی را بدون اعتراض به هوادارانش در جلسه هیئت مدیره شرکت می کند؟

13. Edwards is seen as a populist Democrat.
[ترجمه ترگمان]ادواردز به عنوان یک دموکرات populist شناخته می شود
[ترجمه گوگل]ادواردز به عنوان یک دموکرات پوپولیست دیده می شود

14. Or are they simply reacting emotionally to finely crafted television commercials and populist rhetoric?
[ترجمه ترگمان]یا آیا آن ها به سادگی در واکنش احساسی به تبلیغات تلویزیونی و سخنرانی های populist واکنش نشان می دهند؟
[ترجمه گوگل]یا آنها به سادگی واکنش احساسی به آگهی های تبلیغاتی تلویزیونی و حرفهای پوپولیستی دارند؟

پیشنهاد کاربران

عامه گرا

اغلب فرهنگ ها معادل فارسی، پاپیولیسم را �مردم باوری� معنی کرده اند که در نگاه نخست به نظر می رسد حاوی معنایی مثبت، مثل مردمسالاری است اما پاپیولیسم واجد معنایی منفی است.

مفهوم پاپیولیسم در علوم اجتماعی در اواخر قرن نوزدهم رایج شده است و پاپیولیست نوعی از سیاست ورزی است که با توسل به نارضایتی ها، حق طلبی ها، نگرانی ها و مشکلات جاری جامعه و نابسامانی های حکومتداری و فساد را برای پیشبرد اهداف دیگری مورد استفاده قرار می دهد.

این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حل های طولانی و منطقی برای حل مسایل موجود عرضه کند، مدعی ارایه راه حل های ساده و سریع است. وعده هایی می دهد که نه قصد و نه توان برآوردن آنها را دارد. پاپیولیسم به دنبال جستجوی ریشه نابسامانی ها نیست، برای مشکلات پیچیده راه حل های ساده ای عرضه می کند و از چیزهایی حرف می زند که قابل اثبات نیستند. تمام تلاش سیاستمدار پاپیولیست القای حسی خوشایند به اقشار پایین جامعه است و از این رو توجهی به افراد متخصص ندارد.

populist ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: عوام گرا
تعریف: فرد معتقد به عوام گرایی


کلمات دیگر: