کلمه جو
صفحه اصلی

mountaineering


کوه گردی

انگلیسی به فارسی

کوه گردی


انگلیسی به انگلیسی

• sport of mountain climbing
mountaineering is the activity of climbing mountains as a hobby or sport.

دیکشنری تخصصی

[] کوهنوردی

مترادف و متضاد

mountain climbing


Synonyms: alpinism, backpacking, hiking, hill-climbing, rock-climbing


جملات نمونه

1. iran is a mountaineering paradise
ایران از نظر کوه نوردی بهشت است.

2. Some Sherpas act as guides and porters for mountaineering expeditions.
[ترجمه ترگمان]برخی از Sherpas به عنوان راهنما و باربران برای سفر دریایی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از شرپاها به عنوان راهنماهای و دست اندرکاران برای اعزام کوهنوردی عمل می کنند

3. Are you aware of the hazards of mountaineering?
[ترجمه ترگمان]آیا از خطرات کوه نوردی آگاه هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما از خطرات کوهنوردی آگاه هستید؟

4. Mountaineering in a blizzard needs a lot of grit.
[ترجمه ترگمان]برف در برف به مقدار زیادی خاکستر نیاز دارد
[ترجمه گوگل]کوهنوردی در یک کوه نورد نیاز به بسیاری از شن و ماسه دارد

5. Mark was kitted up in mountaineering skis, boots, and equipment.
[ترجمه ترگمان]مارک در کوه skis، پوتین و تجهیزات در حال بالا رفتن بود
[ترجمه گوگل]مارک در اسکی کوهنوردی، چکمه و تجهیزات بسته بندی شده بود

6. His mountaineering record is outstanding by any standards: Mont Blanc, the Matterhorn and the Eiger.
[ترجمه ترگمان]ثبت او توسط هر استانداردی برجسته است: مون بلان، the و the
[ترجمه گوگل]رکورد کوهنوردی خود را با هر استانداردهای برجسته برجسته: مون بلان، ماترهورن و آیرر

7. Mountaineering and race car driving, for example, require very different sets of capacities.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، رانندگی با ماشین مسابقه و مسابقه، نیازمند مجموعه بسیار متفاوتی از ظرفیت ها است
[ترجمه گوگل]برای مثال، رانندگی کوهنوردی و مسابقه اتومبیل رانی، مجموعه های مختلفی از ظرفیت ها را نیاز دارد

8. Twelve years of mountaineering had prepared me well for the rocky road ahead-or so I hoped.
[ترجمه ترگمان]دوازده سال of مرا برای جاده ای پر از برف آماده کرده بود - یا این که امیدوار بودم
[ترجمه گوگل]دوازده سال از کوهنوردی، من را برای جاده سنگی به جلو آماده کرده بود یا امیدوار بودم

9. Some Sherpas act as guide and porters for mountaineering expeditions.
[ترجمه ترگمان]برخی از Sherpas به عنوان راهنما و باربران برای سفر دریایی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از شرپاها به عنوان راهنمایی و گیرنده برای امداد کوهنوردی عمل می کنند

10. Watch for the return of the mountaineering look too.
[ترجمه ترگمان]مراقب بازگشت کوه نوردی نیز باشید
[ترجمه گوگل]برای نگاهی به نگاه کوهنوردی نیز نگاه کنید

11. Missing too are some of the ski mountaineering classics which are ideally suited to Nordic touring gear.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، برخی از آثار کلاسیک کوه نوردی که به طور ایده آل برای چرخ اسکی شمال اروپا مناسب هستند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]گمشده نیز برخی از کلاسیک کوهنوردی اسکی است که ایده آل برای دنده توریستی نوردیک هستند

12. Michael came to mountaineering through its literature and found some one of a like mind who was also keen to start.
[ترجمه ترگمان]مایکل وارد mountaineering شد و یکی از آن ها را پیدا کرد که مشتاق شروع هم بود
[ترجمه گوگل]مایکل از طریق ادبیات خود به کوهنوردی آمد و برخی از ذهن های مشابهی پیدا کرد که همچنان علاقه مند بود

13. Wendy goes mountaineering and has involved her boyfriend in the sport.
[ترجمه ترگمان]وندی \"داره میره\" و دوست پسرش رو توی این ورزش درگیر کرده
[ترجمه گوگل]وندی به کوهنوردی میرود و دوست پسرش را در ورزش درگیر کرده است

14. I joined the mountaineering club when I went to university.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به دانشگاه رفتم به باشگاه کوه نوردی پیوستم
[ترجمه گوگل]وقتی به دانشگاه رفتم به باشگاه کوهنوردی پیوستم

پیشنهاد کاربران

کوه نوردی - کوه پیمایی


کلمات دیگر: