نوار بافته (از نخ پنبه یا کتان و غیره)، تسمه ی بافته، کمربند بافته، (پای اردک و غیره) پرده، حاشیه ضخیم پارچه ای که وسط ان نازک ترباشد
webbing
نوار بافته (از نخ پنبه یا کتان و غیره)، تسمه ی بافته، کمربند بافته، (پای اردک و غیره) پرده، حاشیه ضخیم پارچه ای که وسط ان نازک ترباشد
انگلیسی به فارسی
حاشیه ضخیم پارچه ای که وسط آن نازک ترباشد
توری، تنیدن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a strong, closely woven fabric used for belts, straps, upholstery, and the like.
• (2) تعریف: any woven structure or material similar to a web.
• مشابه: web
• مشابه: web
- the webbing of a duck's feet
[ترجمه ترگمان] در بند کفش اردک،
[ترجمه گوگل] بافتن یک پا اردک
[ترجمه گوگل] بافتن یک پا اردک
- the webbing of a baseball mitt
[ترجمه ترگمان] با یه دستکش بیسبال
[ترجمه گوگل] مچ بند نایلون بیس بال
[ترجمه گوگل] مچ بند نایلون بیس بال
- the webbing of a tennis net
[ترجمه ترگمان] بند یک تور تنیس
[ترجمه گوگل] تورهای یک شبکه تنیس
[ترجمه گوگل] تورهای یک شبکه تنیس
• strong tightly woven fabric used for fortifying straps (i.e. seat belts, upholstery straps, etc.); membrane attaching the digits (as of amphibians); net-like weave
webbing is strong material which is woven in strips and used to make belts or straps, or used in seats to support the springs.
webbing is strong material which is woven in strips and used to make belts or straps, or used in seats to support the springs.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] پارچه ای محکم و باریک با نخ های لاستیکی در تار
[] نوار
[] نوار
جملات نمونه
1. Rear seat belts each consisted of a two-piece webbing lap strap anchored to the aircraft structure.
[ترجمه ترگمان]کمربندهای صندلی عقب هر کدام شامل یک بند کفش دو تکه طناب دار هستند که به ساختار هواپیما متصل شده اند
[ترجمه گوگل]کمربندهای عقب هر کدام شامل یک بند تسمه دو تکه بود که به ساختار هواپیما متصل بود
[ترجمه گوگل]کمربندهای عقب هر کدام شامل یک بند تسمه دو تکه بود که به ساختار هواپیما متصل بود
2. The company also produce webbing and stretch neoprene straps.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین نوارهای پارچه ای و stretch را نیز تولید می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین تولید کمربند و تسمه های نئوپرن را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین تولید کمربند و تسمه های نئوپرن را گسترش می دهد
3. The pouches are sewn on to 2in wide webbing, which is fully adjustable to fit from 30in to 46in girth.
[ترجمه ترگمان]The به طور کامل به ۲ متصل می شوند، که به طور کامل قابل تنظیم است که از ۳۰ تا ۴۶ اینچ قطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]کیسه ها به 2in wide webbing دوخته شده است، که کاملا قابل تنظیم است تا از 30 تا 46 اینچ مناسب باشد
[ترجمه گوگل]کیسه ها به 2in wide webbing دوخته شده است، که کاملا قابل تنظیم است تا از 30 تا 46 اینچ مناسب باشد
4. Attach webbing tape to the top edge of tails on the lining side, in the same way as for the swag.
[ترجمه ترگمان]نوار چسب دار را به لبه بالایی دم وصل کنید، به همان شکل که در طرف پرده است
[ترجمه گوگل]نوار روبان را به لبه بالایی دم در طرف پوشش اضافه کنید، به همان شیوه ای که روی آن قرار دهید
[ترجمه گوگل]نوار روبان را به لبه بالایی دم در طرف پوشش اضافه کنید، به همان شیوه ای که روی آن قرار دهید
5. Torn webbing between his right ring and middle fingers and a torn knee cartilage in 199
[ترجمه ترگمان]بین حلقه دست راست و بین انگشت های میانی و غضروف پاره در ۱۹۹،
[ترجمه گوگل]طناب بندی بین حلقه راست و انگشتان محیط و غضروف زانو خراب شده در سال 199
[ترجمه گوگل]طناب بندی بین حلقه راست و انگشتان محیط و غضروف زانو خراب شده در سال 199
6. This is due to stiff webbing running along the full length of the zip.
[ترجمه ترگمان]این به خاطر این است که در امتداد خط سیر کار کرده باشند
[ترجمه گوگل]این به علت داشتن نوارهای سفت و سخت در طول طول کامل فایل های فشرده است
[ترجمه گوگل]این به علت داشتن نوارهای سفت و سخت در طول طول کامل فایل های فشرده است
7. Delaney unbuckled his webbing and stood up, picking his way forward past the life rafts racked ready for the drop.
[ترجمه ترگمان]پره های بینی اش را باز کرد و بلند شد و راه خود را پیش کشید و جلو آمد و آب را از روی آب بیرون کشید
[ترجمه گوگل]دلانی بیسکوئیت خود را بیرون کشید و برخاست و رفت و رفت و رفت از پشت بام های زندگی که برای قطره آماده شده بود
[ترجمه گوگل]دلانی بیسکوئیت خود را بیرون کشید و برخاست و رفت و رفت و رفت از پشت بام های زندگی که برای قطره آماده شده بود
8. A nylon webbing strap is wrapped around the frame and is then tightened using a ratchet action of the clamp head.
[ترجمه ترگمان]یک بند پارچه ای پلاستیکی در اطراف کادر پیچیده شده و سپس با استفاده از شکل گیره سر سفت شده است
[ترجمه گوگل]بند تسمه نایلون در اطراف قاب پیچیده شده و سپس با استفاده از یک عمل چرخشی از سر چسبنده سفت می شود
[ترجمه گوگل]بند تسمه نایلون در اطراف قاب پیچیده شده و سپس با استفاده از یک عمل چرخشی از سر چسبنده سفت می شود
9. Easy - to - carry webbing haul handles and a removable adjustable shoulder strap promote comfortable carrying.
[ترجمه ترگمان]حمل حمل و نقل، حمل و نقل، حمل و نقل حمل و نقل آسان و یک نوار شانه قابل تنظیم قابل تنظیم، حمل و نقل راحت را ارتقا می دهد
[ترجمه گوگل]دستگیره های حمل آسان با دست و بند قابل تنظیم شانه قابل حمل باعث انتقال راحت می شود
[ترجمه گوگل]دستگیره های حمل آسان با دست و بند قابل تنظیم شانه قابل حمل باعث انتقال راحت می شود
10. High Tenacity Elastic Webbing: Mainly used for sofa, beach bed, beach chair and sports.
[ترجمه ترگمان]tenacity الاستیک بلند: به طور عمده برای کاناپه، تخت خواب ساحلی، صندلی ساحلی و ورزش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کمربند الاستیک مقاوم در برابر عمدتا برای مبل، تخت ساحلی، صندلی ساحل و ورزش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کمربند الاستیک مقاوم در برابر عمدتا برای مبل، تخت ساحلی، صندلی ساحل و ورزش استفاده می شود
11. Musette bag with ammo, my webbing, my. 4 canteen. . .
[ترجمه ترگمان]کیسه Musette، webbing، عشق من ۴ تا قمقمه
[ترجمه گوگل]کیسه موتت با مهمات، من، من 4 غذاخوری
[ترجمه گوگل]کیسه موتت با مهمات، من، من 4 غذاخوری
12. Its polypropylene yarn, straps and consumer webbing products are used to produce bags for global brands including Dell, IBM, Samsonite, Columbia, Nintendo, Disney, Apple, Fila, Umbro and Sony.
[ترجمه ترگمان]برای تولید کیسه های مارک های جهانی از جمله دل، IBM، Samsonite، کلمبیا، نینتندو، دیزنی، اپل، fila، Umbro و سونی از محصولات پارچه ای پلی پروپیلن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]نخ پلی پروپیلن، تسمه و محصولات تولیدی برای استفاده در تولید کیسه برای مارک های جهانی از جمله دل، آی بی ام، Samsonite، کلمبیا، نینتندو، دیزنی، اپل، فیلا، Umbro و سونی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]نخ پلی پروپیلن، تسمه و محصولات تولیدی برای استفاده در تولید کیسه برای مارک های جهانی از جمله دل، آی بی ام، Samsonite، کلمبیا، نینتندو، دیزنی، اپل، فیلا، Umbro و سونی استفاده می شود
13. Harness - A webbing belt and leg - loop system that attaches a climber to a rope a climber.
[ترجمه ترگمان]تسمه مهار بند و یک سیستم حلقه پایه که یک کوهنورد را به طناب یک کوهنورد متصل می کند
[ترجمه گوگل]مهار - یک کمربند کمربند و سیستم پایه حلقه ای که یک کوهنورد را به یک طناب می کشد کوه نوردی است
[ترجمه گوگل]مهار - یک کمربند کمربند و سیستم پایه حلقه ای که یک کوهنورد را به یک طناب می کشد کوه نوردی است
14. Some adults experience a webbing between fingers or toes, or a crippling form of arthritis in which fingers and toes twist around one another.
[ترجمه ترگمان]برخی از بزرگسالان از مفاصل بین انگشتان یا انگشتان پا یا یک نوع ورم مفاصل رنج می برند که در آن انگشتان و انگشتان پا به دور هم می چرخند
[ترجمه گوگل]بعضی از بزرگسالان بین انگشتان دست یا انگشتان پا و یا یک شکل فلج کننده آرتریت را تجربه می کنند که در آن انگشتان و انگشتان اطراف یکدیگر پیچیده است
[ترجمه گوگل]بعضی از بزرگسالان بین انگشتان دست یا انگشتان پا و یا یک شکل فلج کننده آرتریت را تجربه می کنند که در آن انگشتان و انگشتان اطراف یکدیگر پیچیده است
15. AbFabric, webbing band or strap getting discoloration.
[ترجمه ترگمان]AbFabric، بند یا تسمه در حال تغییر کردن
[ترجمه گوگل]AbFabric، باند بند یا بند مخصوص تغییر رنگ
[ترجمه گوگل]AbFabric، باند بند یا بند مخصوص تغییر رنگ
کلمات دیگر: