کلمه جو
صفحه اصلی

athlete


معنی : ورزشکار، پهلوان، یکه تاز، قهرمان ورزش
معانی دیگر : یل

انگلیسی به فارسی

ورزشکار، پهلوان، قهرمان ورزش


ورزشکار، پهلوان، یکه تاز، قهرمان ورزش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who participates in sports or other physical activities, often as a competitor.

- He thinks professional athletes get paid too much money.
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند ورزش کاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند
[ترجمه گوگل] او فکر می کند که ورزشکاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند
- My father was a college athlete and won a few trophies.
[ترجمه ترگمان] پدرم یک ورزش کار کالج بود و چند جایزه برد
[ترجمه گوگل] پدرم یک ورزشکار کالج بود و چند جایزه را به دست آورد

(2) تعریف: a person with natural talent in sports or other physical activities.

- Your four-year-old is quite an athlete; she does a wonderful handstand!
[ترجمه ترگمان] چهار ساله شما یک ورزش کار است؛ او یک handstand فوق العاده است!
[ترجمه گوگل] چهار ساله شما کاملا ورزشکار است؛ او یک handstand شگفت انگیز می کند!

• one who participates in sports
an athlete is a person who takes part in athletics competitions.

مترادف و متضاد

ورزشکار (اسم)
athlete, sportsman, gymnast, gamester

پهلوان (اسم)
champion, athlete

یکه تاز (اسم)
athlete

قهرمان ورزش (اسم)
athlete

person involved in sports


Synonyms: amateur, animal, challenger, competitor, contender, contestant, games player, gorilla, iron person, jock, jockey, muscle person, player, professional, shoulders, sport, sportsperson, superjock


جملات نمونه

1. an athlete who was schooled in weight control
ورزشکاری که در مهار کردن وزن خود ممارست کرده بود

2. a fine athlete
یک ورزشکار نخبه

3. a star athlete
ورزشکار برجسته

4. a top athlete
یک ورزشکار سرآمد

5. he is a born athlete
ورزش در خون اوست.

6. The achievements of an athlete and a writer are not comparable.
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای یک ورزش کار و یک نویسنده قابل مقایسه نیستند
[ترجمه گوگل]دستاوردهای یک ورزشکار و یک نویسنده قابل مقایسه نیست

7. The athlete is checked by their physio or doctor.
[ترجمه ترگمان]ورزش کار از سوی physio یا پزشک آن ها چک می شود
[ترجمه گوگل]ورزشکار توسط فیزیوتراپی یا دکتر خود بررسی می شود

8. Derartu is an outstanding athlete and deserved to win.
[ترجمه ترگمان]Derartu Tulu یک ورزش کار برتر است و سزاوار برنده شدن هم هست
[ترجمه گوگل]Derattu ورزشکار برجسته است و سزاوار پیروزی است

9. Trainers rub down an athlete after hard exercise.
[ترجمه ترگمان]پس از ورزش سخت، مربیان یک ورزش کار را نوازش می کنند
[ترجمه گوگل]مربیان بعد از تمرین سخت ورزشکار را از بین می برند

10. If an athlete makes a false start, the race must be restarted.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ورزش کار شروع اشتباه کند، نژاد باید دوباره راه اندازی شود
[ترجمه گوگل]اگر یک ورزشکار شروع به اشتباه کند، مسابقه باید دوباره شروع شود

11. He's a consummate athlete/gentleman/liar.
[ترجمه ترگمان]او یک ورزش کار کامل \/ gentleman \/ دروغگو است
[ترجمه گوگل]او یک ورزشکار / نجیب زاده / دروغگو است

12. The athlete broke an arm while climbing a cliff.
[ترجمه ترگمان]ورزش کار در حالی که از صخره بالا می رفت یک دستش را شکست
[ترجمه گوگل]ورزشکار هنگام صعود کردن صخره، بازو را شکست

13. He became a professional athlete at the age of
[ترجمه ترگمان]او در سن ۱۹ سالگی به یک ورزش کار حرفه ای تبدیل شد
[ترجمه گوگل]وی سالی یک ورزشکار حرفه ای شد

14. No athlete would dream of entering a big race without adequate preparation.
[ترجمه ترگمان]هیچ ورزشکاری مایل نیست بدون آمادگی کافی وارد یک مسابقه بزرگ شود
[ترجمه گوگل]هیچ ورزشکار نمی خواهد وارد یک مسابقه بزرگ بدون آماده سازی مناسب شود

15. He is over the hill as a professional athlete.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ورزش کار حرفه ای بالای تپه است
[ترجمه گوگل]او بیش از تپه به عنوان یک ورزشکار حرفه ای است

16. Daley Thompson was a great athlete.
[ترجمه ترگمان]دلی تامسون یک ورزش کار بزرگ بود
[ترجمه گوگل]دالی تامپسون یک ورزشکار عالی بود

17. The athlete tested positive for steroids.
[ترجمه ترگمان]این ورزش کار در مورد steroids مثبت تست شد
[ترجمه گوگل]ورزشکار برای استروئیدها مثبت است

پیشنهاد کاربران

شخصی که ورزش می کند هر شخصی

قهرمان

قهرمان ورزشی - ورزشکار

دونده

بازیکن

ورزشکار

Player_sportman _sport champion

athlete ( ورزش )
واژه مصوب: دوومیدانی کار
تعریف: ورزشکاری که به یک یا چند مادۀ دو و میدانی می پردازد


کلمات دیگر: