1. this column is a monolith
این ستون از یک قطعه سنگ درست شده است.
2. So Moon-Watcher stared at the crystal monolith with unblinking eyes, while his brain lay open to its still uncertain manipulations.
[ترجمه ترگمان]نگهبان به طرف مونولیت قدم بر می دارد، در حالی که مغزش باز هم باز است، در حالی که مغزش باز هم باز است و هنوز نامطمئن به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]بنابراین ماه-واتچر در یک کریستال یکپارچه با چشم غیرمنتظره تماشا کرد، در حالی که مغز او هنوز به دستکاریهای نامطمئن همچنان ادامه می داد
3. Impossibly, incredibly, it was no longer a monolith rearing high above a flat plain.
[ترجمه ترگمان]به طرزی باور نکردنی، دیگر یک مونولیت فاصله نداشت که بر روی یک دشت صاف قرار داشت
[ترجمه گوگل]غیر قابل باور، باور نکردنی، دیگر یک انحصاری نیست که بالای یک دشت صاف باشد
4. The great monolith of my ambition.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ جاه طلبی من
[ترجمه گوگل]انحصار بزرگ جاه طلبی من
5. Women, of course, are not a monolith, any more than men are.
[ترجمه ترگمان]البته زنان بیش از مردان یک مونولیت نیستند
[ترجمه گوگل]البته زنان، یکپارچه نیستند، بیش از مردان هستند
6. MONOLITH - Industrieb? den GmbH Altenburg deals in Floor, Industrial floors, flooring as well as with floors.
[ترجمه ترگمان]MONOLITH - Industrieb؟ شرکت GmbH Altenburg در کف، کف صنعتی، کفپوش و کف زمین سرو کار دارد
[ترجمه گوگل]MONOLITH - Industrieb؟ den GmbH Altenburg معاملات در طبقه، طبقه صنعتی، طبقه و همچنین با طبقه
7. View of the mosaiced ceiling resting on monolith columns.
[ترجمه ترگمان]نمای سقف mosaiced بر روی ستون های مونولیت
[ترجمه گوگل]نما از سقف موزائیک شده استوار بر روی ستون های یکپارچه
8. Dynamic studies were also performed for the prepared monolith and the pelletized commercial Norit - B 4 activated carbon.
[ترجمه ترگمان]مطالعات پویا نیز برای the آماده شده و the تجاری pelletized - B فعال شده انجام شدند
[ترجمه گوگل]مطالعات دینامیکی برای آماده سازی یکپارچه و کربن فعال Norit - B 4 تجاری که به صورت دانه ریزی شده بود انجام شد
9. This has resulted in the fracturing of the monolith.
[ترجمه ترگمان]این منجر به شکست مونولیت شده است
[ترجمه گوگل]این منجر به شکستن مونولیت شده است
10. The kind of waiting, of a monolith, that wears out time.
[ترجمه ترگمان]نوعی انتظار، از یک مونولیت، که زمان می برد
[ترجمه گوگل]نوع انتظار، از یک مونیتور، که زمان را از دست می دهد
11. Smaller length of monolith and larger channel width decrease the regeneration time of the whole monolith .
[ترجمه ترگمان]طول کوچک تر مونولیت و عرض کانال بزرگ تر زمان بازسازی کل مونولیت را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]طول کمتری از یکنواخت و عرض کانال بزرگتر، زمان بازسازی کل مونولیت را کاهش می دهد
12. Acidic gas or water can also ruin the monolith.
[ترجمه ترگمان]گاز یا آب Acidic نیز می تواند مونولیت را خراب کند
[ترجمه گوگل]گاز اسیدی یا آب نیز می تواند یکپارچه را خراب کند
13. It's still a monolith in its own right that deservesba closer look.
[ترجمه ترگمان]هنوز یک مونولیت در سمت راست خودش است که به نظر نزدیک تر می ایند
[ترجمه گوگل]این یک قاعده مستحکم است که به سادگی قابل مشاهده است
14. Above: The apes and the monolith: "2001: A Space Odyssey" (Stanley Kubrick, 19
[ترجمه ترگمان]بالا: میمون ها و مونولیت: \"۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی\" (استنلی کوبریک، ۱۹ ساله)
[ترجمه گوگل]بالا: مگس و مونولیت: '2001: یک اودیسه فضایی' (استنلی کوبریک، 19