(خودمانی - شخص یا موسسه و غیره) پرقدرت، پرارج، چیره، ذی نفوذ، نژاد یا شخص غالب، برتر
top dog
(خودمانی - شخص یا موسسه و غیره) پرقدرت، پرارج، چیره، ذی نفوذ، نژاد یا شخص غالب، برتر
انگلیسی به فارسی
نژاد یا شخص غالب، برتر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a person, team, group, nation, or the like that is in a dominant, authoritative, leading, or favored position, esp. among competitors.
• متضاد: underdog
• متضاد: underdog
• (slang) boss, leader
جملات نمونه
1. The team wanted to prove that they were top dogs in the region.
[ترجمه علی اکبر منصوری] تیم می خواست ثابت کند که آنها در منطقه، برتر ( از بقیه رقبا ) بودند!
[ترجمه ترگمان]این تیم می خواست ثابت کند که در این منطقه سگ های برتر هستند[ترجمه گوگل]این تیم می خواست ثابت کند که آنها سگ های برتر در منطقه بودند
2. The man is young, but he is a top dog in his company.
[ترجمه علی اکبر منصوری] مرد جوانی است اما، او در شرکتش یک شخص ذی نفوذ است.
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان است، اما در شرکتش یک سگ برتر است[ترجمه گوگل]مرد جوان است، اما او در یک شرکت بزرگ خود سگ است
3. After winning four major international events he's the top dog among formula one motor racing drivers.
[ترجمه علی اکبر منصوری] پس از برنده شدن در چهار رویداد بزرگ بین المللی او در میان رانندگان مسابقات فرمول یک، برترین است.
[ترجمه ترگمان]پس از برنده شدن چهار رویداد مهم بین المللی، او مهم ترین سگ در میان فرمول یک موتور رانندگی است[ترجمه گوگل]پس از برنده شدن در چهار رویداد بزرگ بین المللی او سگ برتر در میان فرمول یک رانندگان مسابقه موتور
4. Man: I want to be top dog!
[ترجمه علی اکبر منصوری] مرد: من میخواهم رهبر شوم. / شخص صاحب قدرتی بشوم/ از همه بالاتر و قدرتمندتر باشم!
[ترجمه ترگمان]! من میخوام سگ برتر باشم[ترجمه گوگل]من می خواهم سگ برتر باشم
5. Thought still a young man, he is already top dog in his firm.
[ترجمه ترگمان]، فکر می کردم هنوز یه جوون باشه اون الان یه سگ برتر تو شرکتش هست
[ترجمه گوگل]فکر کردم هنوز یک مرد جوان است، او در حال حاضر سگ برتر در شرکت خود است
[ترجمه گوگل]فکر کردم هنوز یک مرد جوان است، او در حال حاضر سگ برتر در شرکت خود است
6. Invincible uncontested top dog fencing, swordsmanship no one can break, and his life was lonely.
[ترجمه ترگمان]شکست ناپذیر top، شمشیر بازی، شمشیر بازی، و هیچ کسی نمیتونه شکست بخوره و زندگیش تنها بوده
[ترجمه گوگل]نزاع و جدال ناپیوسته نجومی بزرگ سگ، شمشیربازی هیچ کس نمی تواند شکستن، و زندگی او تنها بود
[ترجمه گوگل]نزاع و جدال ناپیوسته نجومی بزرگ سگ، شمشیربازی هیچ کس نمی تواند شکستن، و زندگی او تنها بود
7. It can be pretty lonely as the top dog if no one likes your bossy ways.
[ترجمه ترگمان]اگه کسی از bossy خوشش نیاد میتونه خیلی تنها باشه
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کس دوست داشتن راه های رئیس شما را نداشته باشد، می توان آن را به عنوان سگ برتر بسیار تنها گذاشت
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کس دوست داشتن راه های رئیس شما را نداشته باشد، می توان آن را به عنوان سگ برتر بسیار تنها گذاشت
8. Norway has been top dog of the whaling business for more than half a century.
[ترجمه ترگمان]نروژ بیش از نیم قرن مهم ترین سگ تجارت وال گیری بوده است
[ترجمه گوگل]نروژ بیش از نیم قرن سگ برتر کسب و کار نهنگ است
[ترجمه گوگل]نروژ بیش از نیم قرن سگ برتر کسب و کار نهنگ است
9. I hope you will be top dog in your profession.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که در حرفه خود سگ بهتری داشته باشی
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که سگ برتر در حرفه شما باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که سگ برتر در حرفه شما باشد
10. Should Kobe be top dog?
[ترجمه ترگمان]آیا کوبه باید مهم ترین سگ باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا کوبه باید سگ برتر باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا کوبه باید سگ برتر باشد؟
11. Reynolds has never concealed his ambition to be the top dog.
[ترجمه ترگمان]رنلدز هرگز جاه طلبی خود را برای این که مهم ترین سگ باشد پنهان نکرده است
[ترجمه گوگل]رینولدز هرگز جاه طلبی خود را به عنوان سگ برتر ندیده است
[ترجمه گوگل]رینولدز هرگز جاه طلبی خود را به عنوان سگ برتر ندیده است
12. He always wanted to be the one in control, the top dog.
[ترجمه ترگمان]همیشه دلش می خواست تنها کسی باشد که تحت کنترل است، سگ برتر
[ترجمه گوگل]او همیشه می خواست یکی از کنترل کننده ترین سگ ها باشد
[ترجمه گوگل]او همیشه می خواست یکی از کنترل کننده ترین سگ ها باشد
13. Did not go to think her. I be the top dog.
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به او را نکرد من سگ برتر هستم
[ترجمه گوگل]به او فکر نکردم من سگ برتر هستم
[ترجمه گوگل]به او فکر نکردم من سگ برتر هستم
14. Be careful what you say to him because he's top dog in the office.
[ترجمه ترگمان]حواست را جمع کن که به او چه می گویی، چون سگ برتر در دفتر است
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که به او بگویید که او سگ برتر در دفتر است
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که به او بگویید که او سگ برتر در دفتر است
پیشنهاد کاربران
شاخ گروه، آدم مهم
برنده، پیروز میدان
فرد برتر، فردی در مقام عالی
heavyweight
کلمات دیگر: