کلمه جو
صفحه اصلی

golden age


(در آثار اوید ovid نویسنده ی باستانی و سایر قدما) دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود، عصر ترقی و تعالی، عصر طلایی، وابسته به مردمان عصر طلایی

انگلیسی به فارسی

(در آثار اوید Ovid نویسنده‌ی باستانی و سایر قدما) دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود


(G و A کوچک) دوران رونق و رفاه، عصر ترقی و تعالی، عصر طلایی، وابسته به مردمان عصر طلایی


عصر طلایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (sometimes cap.) in Greek and Roman mythology, the first age of humans, in which people lived peacefully, prosperously, and innocently.

(2) تعریف: the most creative and flourishing period in the history of a nation, art form, or the like.

- the golden age of television
[ترجمه ترگمان] عصر طلایی تلویزیون
[ترجمه گوگل] عصر طلایی تلویزیون

(3) تعریف: (informal) the age at which a person retires.

• first age of the world when mankind lived in innocence happiness (greek and roman mythology); flourishing period (usually of a people or nation)
a golden age is a period of time during which a very high level of achievement is reached in a particular subject, especially in art or literature.

دیکشنری تخصصی

[] عصر طلایی (کوهنوردی)، دورة بین 1854 (صعود قلة وترهورن توسط سرآلفرد ویلز wills ) و 1865 (نخستین صعود قلة مترهورن توسط ادوارد ویمپر whimper) . در این دوره تقریباً تمامی قله های بلند آلپ و تعداد زیادی از قله های کوتاه تر صعود شدند .

مترادف و متضاد

golden time


Synonyms: gilded age, golden days, golden era


جملات نمونه

1. The golden age is before us, not behind us.
[ترجمه ترگمان]عصر طلایی در مقابل ما قرار دارد، نه پشت سرمان
[ترجمه گوگل]عصر طلایی قبل از ما است، نه پشت سر ما

2. The Elizabethan period was the golden age of English drama.
[ترجمه ترگمان]دوران الیزابت عصر طلایی نمایش انگلستان بود
[ترجمه گوگل]دوره الیزابت در دوران طلایی نمایشنامه انگلیسی بود

3. She was an actress from the golden age of the cinema.
[ترجمه ترگمان]او بازیگر عصر طلایی سینما بود
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر از دوران طلایی سینما بود

4. You grew up in the golden age of American children's books.
[ترجمه ترگمان]تو در عصر طلایی کتاب های کودکان آمریکایی بزرگ شدی
[ترجمه گوگل]شما در سن طلای کتابهای کودکان آمریکایی بزرگ شده اید

5. The book takes a nostalgic look at the golden age of the railway.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به سن طلایی خط آهن نگاه می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب یک نگاه دلتنگی به سن طلایی راه آهن می دهد

6. In some ways it was a golden age.
[ترجمه ترگمان]از بعضی جهات، دوران طلایی بود
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد این عصر طلایی بود

7. Athens is in the middle of her golden age.
[ترجمه ترگمان]آتن در میانه عصر طلایی خود قرار دارد
[ترجمه گوگل]آتن در اوج عصر طلایی خود قرار دارد

8. She asked us to go back to the golden age of Callaghan.
[ترجمه ترگمان]او از ما خواست که به عصر طلایی of برگردیم
[ترجمه گوگل]او از ما خواسته است که به دوران طلایی کالگان بازگردد

9. It was the golden age of the fakirs.
[ترجمه ترگمان]این عصر طلایی of fakirs بود
[ترجمه گوگل]این عصر طلایی جعفری بود

10. For me, too, a golden age.
[ترجمه ترگمان]برای من هم سن و سال طلایی داشت
[ترجمه گوگل]برای من هم عصر طلایی است

11. Although we don't know it yet, the golden age of the unregulated market is past.
[ترجمه ترگمان]اگرچه هنوز نمی دانیم، عصر طلایی بازار کنترل نشده گذشته است
[ترجمه گوگل]گرچه ما هنوز آن را نمی دانیم، عصر طلایی بازار غیرقابل کنترل گذشته است

12. Others see a new golden age of business and technology that will lift the market to unimagined heights.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر عصر طلایی جدیدی را می بینند که بازار را به heights حتی نمی کشاند
[ترجمه گوگل]دیگران عصر طلایی جدیدی از کسب و کار و فن آوری را مشاهده می کنند که بازار را به سمت افزایش ناگهانی افزایش خواهد داد

13. He argues that, just as Antwerp's golden age depended on openness, so will its future.
[ترجمه ترگمان]استدلال می کند که، همچنانکه عصر طلایی آنورس متکی به باز بودن است، آینده آن نیز به همین شکل خواهد بود
[ترجمه گوگل]او معتقد است که همانطور که عصر طلایی آنتورپ وابسته به باز بودن است، آینده آن نیز خواهد بود

14. Golden Age: Ideology and cultural history.
[ترجمه ترگمان]عصر طلایی: ایدئولوژی و تاریخ فرهنگی
[ترجمه گوگل]عصر طلایی: ایدئولوژی و تاریخ فرهنگی

15. The presumed answer is that the golden age has long since disappeared below the horizon of memory.
[ترجمه ترگمان]پاسخ مفروض این است که عصر طلایی مدت ها است که زیر افق حافظه از بین رفته است
[ترجمه گوگل]پاسخ احتمالی این است که عصر طلایی مدتها پس از افق حافظه ناپدید شده است

پیشنهاد کاربران

عصر طلایی
دوران خوشبختی

عصر طلایی
مثال :
The 90's the golden age of Rap
دهه ۹۰ دوران طلایی موسیقی رپ


کلمات دیگر: