1. this plateau gradually rose upward
این فلات کم کم مرتفع شد.
2. a learning plateau
ترازه ی یادگیری
3. the iranian plateau
فلات ایران
4. land prices seem to have reached a plateau
ظاهرا قیمت زمین ثابت شده است.
5. The US death rate reached a plateau in the 1960s, before declining suddenly.
[ترجمه ترگمان]نرخ مرگ آمریکا در دهه ۱۹۶۰ به یک فلات رسید، قبل از این که ناگهان رو به رو شود
[ترجمه گوگل]نرخ مرگ و میر ایالات متحده در دهه 1960، قبل از کاهش ناگهانی، به سطح زمین رسید
6. Inflation rates have reached a plateau.
[ترجمه ترگمان]نرخ تورم به یک فلات رسیده است
[ترجمه گوگل]نرخ تورم به پلاتو رسیده است
7. The road straightened and we were on a plateau.
[ترجمه ترگمان]جاده صاف و مسطح بود و ما روی یک فلات بودیم
[ترجمه گوگل]جاده صاف و ما در فلات بودیم
8. The labourers in Tibet developed the Tibetan plateau with their own labour and wisdom.
[ترجمه ترگمان]کارگران تبت فلات تبت را با نیروی کار و حکمت خود گسترش دادند
[ترجمه گوگل]کارگران در تبت، فلات تبت را با کار و حکمت خود توسعه دادند
9. Bar a plateau in 198 there has been a rise in inflation ever since the mid-1980's.
[ترجمه ترگمان]بار در ۱۹۸ همچنان از اواسط دهه ۱۹۸۰ شاهد افزایش تورم بوده است
[ترجمه گوگل]از اواسط دهه 1980 افزایش تورم افزایش یافته است
10. The economic slowdown has caused our sales to plateau.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی باعث شده است که فروش ما به فلات مون برسد
[ترجمه گوگل]کاهش رشد اقتصادی موجب شده است که فروش ما به فلات قاره ادامه یابد
11. The plateau extends for many miles.
[ترجمه ترگمان]این فلات بیش از چند مایل گسترده شده است
[ترجمه گوگل]فلات برای چندین کیلومتر گسترش می یابد
12. A terrible storm swept across the plateau.
[ترجمه ترگمان]توفان مخوفی سراسر فلات را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]یک طوفان وحشتناک در سراسر فلات قرار گرفته است
13. We took a plane south-west across the Anatolian plateau to Cappadocia.
[ترجمه ترگمان]ما یک هواپیما در جنوب غربی فلات (آناتولی)تا کاپادوکیا را در پیش گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما یک هواپیما را به جنوب غرب در سراسر فلات Anatolian به Cappadocia بردیم
14. It lay on a narrow plateau above the fens, the houses strung along the northerly of two converging roads.
[ترجمه ترگمان]این جاده روی یک فلات کوچکی در بالای آن قرار داشت، خانه ها به سمت شمال دو جاده بزرگ به طرف شمال کشیده می شدند
[ترجمه گوگل]آن را در یک فلات باریک بالای حیاط قرار داد، خانه ها در امتداد شمال از دو جاده همگرایی قرار داشتند
15. Selvagem Grande is a plateau from which 100m high cliffs plunge into the sea.
[ترجمه ترگمان]Selvagem گراند یک فلات است که از آن ۱۰۰ متر ارتفاع به دریا می ریزد
[ترجمه گوگل]Selvagem Grande فلات است که از آن صخره های 100 متر بالا به دریا می افتد
16. Blue people began popping up all over the plateau.
[ترجمه ترگمان]مردم آبی در سراسر فلات شروع به ظاهر شدن کردند
[ترجمه گوگل]مردم آبی شروع به ظاهر شدن در سراسر فلات شدند
17. Proceeding north along a plateau high above the eastern bank of the river, he had stumbled upon the Nez Perce.
[ترجمه ترگمان]که در امتداد فلات شرقی رودخانه که در امتداد ساحل شرقی رودخانه پیش می رفت پیش می رفت و به پرسی nez برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]او به سمت شمال در امتداد یک فلات بالا بالای بنای شرقی رودخانه ایستاده بود و بر روی نیس پرسی نشسته بود
18. The prime objective was to keep plateau production going for as long as possible through increased recovery and satellites.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این بود که تولید فلات، تا حد امکان از طریق افزایش بازیابی و satellites، ادامه یابد
[ترجمه گوگل]هدف اصلی این بود که تولید فلات تا زمانی که ممکن است از طریق بهبود بازیابی و ماهواره ها ادامه یابد