کلمه جو
صفحه اصلی

ledge


معنی : لبه، بر امدگی، طاقچه
معانی دیگر : تاقچه، پیش آمدگی تاقچه مانند، لب، رف، (زمین شناسی) تاقچه ی سنگی، ستیغ سنگی، رفسنگ، (زمین شناسی) ستیغ زیر آبی، رفسنگ زیر آبی

انگلیسی به فارسی

طاقچه، لبه، برآمدگی


لبه، طاقچه، بر امدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow, flat, horizontal projection from a vertical surface, esp. from a wall, as at the bottom of a window.
مترادف: sill
مشابه: mantel, overhang, projection, protrusion, shelf

(2) تعریف: a shelf of rock projecting from a wall or cliff.
مترادف: shelf
مشابه: overhang, projection, protrusion

(3) تعریف: an underwater reef or ridge.
مترادف: reef, shelf
مشابه: ridge

• narrow horizontal piece which projects from a surface (especially from a wall); shelf of rock; underwater reef
a ledge is a narrow, flat place in the side of a cliff or mountain.
a ledge is also a narrow shelf along the bottom edge of a window.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لبه دست انداز
[زمین شناسی] لبه
[] میخ «زِد»

مترادف و متضاد

لبه (اسم)
border, edge, margin, point, mouthpiece, track, fringe, verge, lip, hem, rim, edging, ledge, margent, brim, marge, ridge, spike, rand, selvage, selvedge, welt

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

طاقچه (اسم)
recess, rack, console, ledge, shelf, niche

shelf


Synonyms: bar, bench, berm, bracket, console, edge, jut, mantle, offset, path, projection, reef, ridge, rim, route, sill, step, strip, tier, track, trail, walk, way


جملات نمونه

1. The climbers rested on a sheltered ledge jutting out from the cliff.
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان بر روی لبه sheltered که از صخره بیرون زده بود استراحت کردند
[ترجمه گوگل]کوه نوردان بر روی یک گودال پناهگاهی که از صخره ایستاده بودند، دراز کشیدند

2. The climbers were clinging to a ledge hundreds of feet above the sea.
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان به صدها متر بالاتر از دریا چسبیده بودند
[ترجمه گوگل]کوه نوردان به صخره ای بلندتر از دریا نگاه می کردند

3. The ledge overhangs by several feet.
[ترجمه ترگمان]لبه صخره به چند پا می رسد
[ترجمه گوگل]لبه به چندین فوت برمی گردد

4. We crept carefully along the narrow ledge.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از لبه باریک عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ما با دقت در کنار لبه های باریک فرو ریختیم

5. He balanced precariously on the narrow window - ledge.
[ترجمه ترگمان]او تعادل خود را روی لبه باریک پنجره متعادل کرد
[ترجمه گوگل]او متعصبانه روی پنجره باریک قرار دارد - لبه

6. He ground out his cigarette on the window ledge.
[ترجمه ترگمان]سیگارش را روی لبه پنجره انداخت
[ترجمه گوگل]او سیگار خود را بر روی یخ پنجره گذاشته است

7. He managed to cling on to a ledge 40ft down the rock face.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد تا حدود ۴۰ فوت از روی صخره به پایین بچسبد
[ترجمه گوگل]او موفق به چسبیده به یک لبه 40ft پایین صورت سنگ

8. He eased himself along the ledge to reach the terrified boy.
[ترجمه ترگمان]او خودش را روی لبه پرتگاه رها کرد تا به آن پسر وحشتزده برسد
[ترجمه گوگل]او در کنار لبه به سمت پایین حرکت کرد تا به پسر ترسناک برود

9. We huddled together on the cliff ledge, waiting for rescue.
[ترجمه ترگمان]ما روی لبه صخره جمع شدیم و منتظر نجات دادن بودیم
[ترجمه گوگل]ما با هم در لبه صخره، در انتظار نجات، جمع شده ایم

10. There's some money on the window ledge .
[ترجمه ترگمان]یه مقدار پول روی لبه پنجره هست
[ترجمه گوگل]در لبه پنجره پنجره ای وجود دارد

11. A narrow ledge run across the northern face of the cliff.
[ترجمه ترگمان]یک لبه باریک در حاشیه شمالی صخره پیش می رود
[ترجمه گوگل]یک لبه باریک در سراسر چهره شمالی صخره اجرا می شود

12. The phone was perched precariously on the window ledge.
[ترجمه ترگمان]گوشی روی لبه پنجره روی لبه پنجره قرار داشت
[ترجمه گوگل]تلفن به سختی در لبه پنجره قرار گرفته بود

13. I left along the ledge at the top of the door.
[ترجمه ترگمان]روی لبه در کنار در گذاشتم
[ترجمه گوگل]من در کنار لبه در بالای درب گذاشتم

14. She had climbed onto the ledge outside his window.
[ترجمه ترگمان]از پنجره بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او بر لبه خارج از پنجره او صعود کرده بود

15. He edged carefully along the narrow ledge.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از لبه باریک گذشت
[ترجمه گوگل]او با دقت در لبه باریک لبه کرد

پیشنهاد کاربران

لبه پرتگاه

لبه - طاقچه سنگی


کلمات دیگر: