کلمه جو
صفحه اصلی

glacis


معنی : شیب، سرازیری ملایم، حصار یا مانع محافظ
معانی دیگر : شیب ملایم، سرازیری تدریجی

انگلیسی به فارسی

سرازیری ملایم، شیب، حصار یا مانع محافظ


گل سرخ، شیب، سرازیری ملایم، حصار یا مانع محافظ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: glacis, glacises
• : تعریف: a gradual slope or incline.

• gentle slope; incline; slope that comes down from a fort; neutral area that stretches between two opposing or fighting forces

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شیب ملایم
[زمین شناسی] شیب ملایم (بدنه سد)
[] اصطلاح مهجور برای قسمت کم شیب صخره که در صعود آن نیازی به گیره گرفتن با دست نیست .
[آب و خاک] شیب ملایم

مترادف و متضاد

شیب (اسم)
dip, inclination, incline, pendant, slant, slope, tilt, declivity, rake, gradient, glacis, talus, shelving

سرازیری ملایم (اسم)
glacis

حصار یا مانع محافظ (اسم)
glacis

جملات نمونه

1. The main of the southwest glacis region of least dip is braideddelta system and slope fan system.
[ترجمه ترگمان]در جنوب غربی glacis حداقل شیب سیستم braideddelta و سیستم پنکه شیب است
[ترجمه گوگل]اصلی ترین منطقه یخچال جنوب غربی، دریچه ی شیب پایین، سیستم اسپلیت دالته و سیستم شیب فن است

2. Suzhou Huqiu tower is famous world culture heritage, yet tower body glacis.
[ترجمه ترگمان]برج Suzhou دارای میراث فرهنگی معروف است، با این حال بدنه برج glacis است
[ترجمه گوگل]برج سوخو Huqiu میراث فرهنگ معروف جهان است، با این حال گلخانه های بدن برج

3. These included a new design for the top hull hatches, removal of the driver's visor in the glacis (front) plate and upper hull sides closer to the vertical.
[ترجمه ترگمان]این ها شامل یک طرح جدید برای دریچه های بالای بدنه، حذف نقاب راننده در صفحه glacis (جلو)و کناره های بدنه بالایی به سمت عمودی بودند
[ترجمه گوگل]این شامل طراحی جدید برای دریچه های بدنه بالا، حذف رفع راننده در صفحه ی glacis (جلو) و طرف های بالای بدنه نزدیک به عمودی است

4. B. Constant Humidity: PES can keep constant humidity around the planting area of a greenhouse that is divided into the planting area and the glacis area.
[ترجمه ترگمان]۲ رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت ثابت اطراف محل کاشت یک گلخانه را حفظ کند که به منطقه کاشت و منطقه glacis تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]B رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت ثابت در اطراف منطقه کاشت گلخانه ای را که به منطقه کاشت و منطقه یخبندان تقسیم شده است، حفظ کند

5. Casting was used not only for the turret, but also for the main elements of its hull - the glacis, turret ring and rear.
[ترجمه ترگمان]از ریخته گری نه تنها برای برجک استفاده می شد، بلکه برای عناصر اصلی بدنه آن - the، حلقه مناره و عقب نیز به کار می رفت
[ترجمه گوگل]ریخته گری نه تنها برای برجک، بلکه همچنین برای عناصر اصلی آن نیز استفاده شد - گل سرسبد، حلقه برجک و عقب

6. This badge was placed on the vehicle's upper left glacis armor. The fasces-emblem and namesake of the Fascist Party -consisted of an ax wrapped with rods.
[ترجمه ترگمان]این نشان روی زره بالای بالای جاده نصب شده بود نشانه حزب کمونیست بود و اسم آن حزب فاشیست را تشکیل می داد که عبارت بود از یک تبر که با میله ها پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]این نشان روی زره ​​گلچین بالا سمت چپ خودرو قرار گرفت فاکس - نشان و اسم فام از حزب فاشیست - از یک تبر پیچیده شده با میله ها تشکیل شده است

7. The M2 featured a high superstructure with a sponson mounted machine gun in each corner. in addition, two more machine guns were fixed in the glacis plate and fired by the driver.
[ترجمه ترگمان]M۲ دارای superstructure بالای superstructure با یک مسلسل mounted نصب شده در هر گوشه بودند علاوه بر این، دو مسلسل دیگر در بشقاب glacis نصب و توسط راننده شلیک شد
[ترجمه گوگل]M2 دارای یک بالشتک فوق العاده با یک اسلحه اسپانیایی در هر گوشه ای بود علاوه بر این، دو اسلحه دیگر در صفحه گلایسین ثابت و توسط راننده اخراج شدند

پیشنهاد کاربران

خاکریز، خاکریزی که در قدیم پای دیوار قلعه ها می ساختند تا، مثلاً، دشمن با نقب زدن نتواند به درون قلعه راه یابد.


کلمات دیگر: