1. The main of the southwest glacis region of least dip is braideddelta system and slope fan system.
[ترجمه ترگمان]در جنوب غربی glacis حداقل شیب سیستم braideddelta و سیستم پنکه شیب است
[ترجمه گوگل]اصلی ترین منطقه یخچال جنوب غربی، دریچه ی شیب پایین، سیستم اسپلیت دالته و سیستم شیب فن است
2. Suzhou Huqiu tower is famous world culture heritage, yet tower body glacis.
[ترجمه ترگمان]برج Suzhou دارای میراث فرهنگی معروف است، با این حال بدنه برج glacis است
[ترجمه گوگل]برج سوخو Huqiu میراث فرهنگ معروف جهان است، با این حال گلخانه های بدن برج
3. These included a new design for the top hull hatches, removal of the driver's visor in the glacis (front) plate and upper hull sides closer to the vertical.
[ترجمه ترگمان]این ها شامل یک طرح جدید برای دریچه های بالای بدنه، حذف نقاب راننده در صفحه glacis (جلو)و کناره های بدنه بالایی به سمت عمودی بودند
[ترجمه گوگل]این شامل طراحی جدید برای دریچه های بدنه بالا، حذف رفع راننده در صفحه ی glacis (جلو) و طرف های بالای بدنه نزدیک به عمودی است
4. B. Constant Humidity: PES can keep constant humidity around the planting area of a greenhouse that is divided into the planting area and the glacis area.
[ترجمه ترگمان]۲ رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت ثابت اطراف محل کاشت یک گلخانه را حفظ کند که به منطقه کاشت و منطقه glacis تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]B رطوبت ثابت: PES می تواند رطوبت ثابت در اطراف منطقه کاشت گلخانه ای را که به منطقه کاشت و منطقه یخبندان تقسیم شده است، حفظ کند
5. Casting was used not only for the turret, but also for the main elements of its hull - the glacis, turret ring and rear.
[ترجمه ترگمان]از ریخته گری نه تنها برای برجک استفاده می شد، بلکه برای عناصر اصلی بدنه آن - the، حلقه مناره و عقب نیز به کار می رفت
[ترجمه گوگل]ریخته گری نه تنها برای برجک، بلکه همچنین برای عناصر اصلی آن نیز استفاده شد - گل سرسبد، حلقه برجک و عقب
6. This badge was placed on the vehicle's upper left glacis armor. The fasces-emblem and namesake of the Fascist Party -consisted of an ax wrapped with rods.
[ترجمه ترگمان]این نشان روی زره بالای بالای جاده نصب شده بود نشانه حزب کمونیست بود و اسم آن حزب فاشیست را تشکیل می داد که عبارت بود از یک تبر که با میله ها پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]این نشان روی زره گلچین بالا سمت چپ خودرو قرار گرفت فاکس - نشان و اسم فام از حزب فاشیست - از یک تبر پیچیده شده با میله ها تشکیل شده است
7. The M2 featured a high superstructure with a sponson mounted machine gun in each corner. in addition, two more machine guns were fixed in the glacis plate and fired by the driver.
[ترجمه ترگمان]M۲ دارای superstructure بالای superstructure با یک مسلسل mounted نصب شده در هر گوشه بودند علاوه بر این، دو مسلسل دیگر در بشقاب glacis نصب و توسط راننده شلیک شد
[ترجمه گوگل]M2 دارای یک بالشتک فوق العاده با یک اسلحه اسپانیایی در هر گوشه ای بود علاوه بر این، دو اسلحه دیگر در صفحه گلایسین ثابت و توسط راننده اخراج شدند