کلمه جو
صفحه اصلی

overdrive


(اتومبیل) اور درایو (دنده ای که بدون کم شدن سرعت اتومبیل، باعث کاهش مصرف بنزین می شود)، فرا محرک

انگلیسی به فارسی

(اتومبیل) آور درایو (دندهای که بدون کم شدن سرعت اتومبیل، باعث کاهش مصرف بنزین می‌شود)، فرا محرک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an arrangement of gears that allows a driveshaft to operate at a given range of speeds with reduced power requirements.

• overwork; work or drive someone too hard; use excessively or too often
gear that provides drive shaft speed greater than engine shaft speed (motor vehicles) ; state of high or intense activity

دیکشنری تخصصی

[] میخِ مرده

جملات نمونه

1. The official propaganda machine went into overdrive when war broke out.
[ترجمه هومن صرافان] دستگاه تبلیغاتی رسمی با شروع جنگ شروع به فعالیت با حداکثر توان خود کرد.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جنگ آغاز شد، دستگاه تبلیغاتی رسمی به سمت کار خود رفت
[ترجمه گوگل]وقتی جنگ آغاز شد، ماشین تبلیغاتی رسمی به سوءاستفاده رفت

2. Her career has gone into overdrive.
[ترجمه ترگمان] کارش به شدت شوک وارد شده
[ترجمه گوگل]حرفه او به رانندگی رانده شده است

3. In the courtroom everybody went into overdrive, assuming that there might well be a verdict soon.
[ترجمه ترگمان]در تالار دادگاه هر کسی دچار حمله شد، فرض را بر این نهاد که به زودی رای دادگاه خواهد شد
[ترجمه گوگل]در دادگاه، همه به زودی فرار کردند، در حالی که تصمیم به زودی وجود دارد

4. The cast were in overdrive, rehearsing for the first performance.
[ترجمه ترگمان]حمله عصبی شده بود و برای اولین اجرای نمایش تمرین می کردند
[ترجمه گوگل]بازیگران در حال حرکت در حال حرکت بودند، تمرین برای اولین اجرای

5. Third provides direct drive and fourth an overdrive, driving through a new two-piece propshaft to a 07:1 rear axle.
[ترجمه ترگمان]سوم، رانندگی مستقیم و چهارم را بیشتر می کند و از طریق اکسل دو قطعه جدید به یک محور عقب هدایت می کند: ۱ محور عقب
[ترجمه گوگل]سوم، درایو مستقیم و چهارم سوپرشارژ را فراهم می کند، از طریق یک پروپاش چرم دو تکه جدید به محور عقب 07 1 رانده می شود

6. The Celtics put it into overdrive in the third, effectively ending any semblance or thought of competition for the night.
[ترجمه ترگمان]بوستون در روز سوم این کار را بیش از پیش به کار انداخت و به طور موثر به هر گونه رقابت در شب پایان داد
[ترجمه گوگل]Celtics آن را به overdrive در سوم قرار داده است، به طور موثر پایان دادن به هر گونه ظاهر و یا فکر رقابت برای شب

7. The nervous tic went into overdrive.
[ترجمه ترگمان]تیک عصبی دچار شوک شد
[ترجمه گوگل]تیک عصبی رفت و آمد به overdrive

8. Intel is reportedly planning power-boosting Overdrive processors for the Pentium.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود اینتل در حال برنامه ریزی برای تقویت پردازنده های Overdrive برای پنتیوم است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که اینتل پردازنده های Overdrive را برای Pentium طراحی می کند

9. Many Vitesses were fitted with overdrive, which is an excellent addition.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از Vitesses با پر کردن بیش از حد مجهز بودند که یک ضمیمه عالی است
[ترجمه گوگل]بسیاری از Vitesses با overdrive نصب شده بودند، که علاوه بر عالی است

10. The upside was jobs and an economy in overdrive.
[ترجمه ترگمان]وارونه کار بود و یک اقتصاد بیش از پیش
[ترجمه گوگل]بالا رفتن قیمت شغل و اقتصاد در رانندگی بود

11. Overdrive will try to find a replacement driver but offers no guarantee in this regard.
[ترجمه ترگمان]Overdrive سعی خواهد کرد که یک راننده جایگزین پیدا کند، اما هیچ تضمینی در این زمینه ارائه نمی دهد
[ترجمه گوگل]Overdrive سعی خواهد کرد راننده جایگزین را پیدا کند اما در این زمینه هیچ تضمینی ندارد

12. All can be upgraded using Intel's clock-doubling OverDrive technology which is soon to offer an upgrade path to Pentium standard performance.
[ترجمه ترگمان]همه اینها را می توان با استفاده از تکنولوژی overdrive پالس ساعت اینتل به روز رسانی کرد که به زودی یک مسیر ارتقا به عملکرد استاندارد پنتیوم ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]همه می توانند با استفاده از فناوری OverDrive دوام می گیرند که به زودی یک مسیر ارتقاء به عملکرد استاندارد Pentium را ارائه می دهد

13. Because the people who run our Overdrive offices are experienced, they know the legal constraints that abound in transport.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که افرادی که دفاتر Overdrive را اداره می کنند تجربه دارند، محدودیت های قانونی که در حمل و نقل به وفور وجود دارند را می دانند
[ترجمه گوگل]از آنجا که افرادی که دفاتر Overdrive ما را اداره می کنند، تجربه می کنند، آنها از محدودیت های قانونی که در حمل و نقل زیاد هستند اطلاع دارند

14. Switching on the overdrive channel, however, gave immediate access to the right stuff.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعویض روی کانال پر بار، دسترسی فوری به مواد درست را داد
[ترجمه گوگل]با این وجود، انتقال کانال overdrive، دسترسی سریع به موارد مناسب را فراهم کرد

15. It's got that gutsy Ampeg overdrive, along with some serious floor-rumbling action.
[ترجمه ترگمان]یک حرکت شجاعانه شجاعانه همراه با چند حرکت جدی روی زمین ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که Ampeg Gutsy Overdrive همراه با برخی از اقدامات جدی روحانی انجام شود

پیشنهاد کاربران

ویژگی اضافه، بسیار حرفه ای بودن در کاری، حرفه

تخته گاز

فرا سرعت

فرا حد. . . فرا محرک

پیشی گرفتن، سبقت گرفتن

به تکاپو افتادن، به جنب و جوش افتادن

دیستورشن:تولید افکت برای صدای موسیقی در سازهای دارنده آمپلی فایر

رانندگی حرفه ای با سرعت و دقت بالا. یا همون رانندگی حرفه ای با سرعت بدون کم کردن دنده.
( زبان انگلیسی رو باید تعریف کرد نه معنی برای همین هست که هیچوقت معنی دقیقی نداره و باید خود زبان اصل رو با کلمات خودش تعریف کنی )

( روانشناسی ) تحریک پذیری بیش از حد


کلمات دیگر: