(تئاتر) شخصیت عمده ی نمایش که در کشمکشی شرکت دارد، هماوردگر، دچار کشمکش، دچار اضطراب
agonist
(تئاتر) شخصیت عمده ی نمایش که در کشمکشی شرکت دارد، هماوردگر، دچار کشمکش، دچار اضطراب
انگلیسی به فارسی
دچار کشمکش، دچار اضطراب
انگلیسی به انگلیسی
• muscle whose activity is balanced by another related muscle (anatomy); competitor for a prize (as in ancient greece)
جملات نمونه
1. Agonists are substances which are so similar to a specific neurotransmitter they can occupy that neurotransmitter's receptor perfectly.
[ترجمه ترگمان]agonists موادی هستند که مشابه یک انتقال دهنده عصبی خاص هستند که می توانند به طور کامل گیرنده های انتقال دهنده عصبی را اشغال کنند
[ترجمه گوگل]آگونیست ها مواد هستند که بسیار شبیه به یک فرستنده ویژه عصبی هستند که می توانند کاملا گیرنده گیرنده عصبی را اشغال کنند
[ترجمه گوگل]آگونیست ها مواد هستند که بسیار شبیه به یک فرستنده ویژه عصبی هستند که می توانند کاملا گیرنده گیرنده عصبی را اشغال کنند
2. This drug is the only dopamine agonist generally available.
[ترجمه ترگمان]این دارو تنها دوپامین (agonist)است که به طور کلی در دسترس است
[ترجمه گوگل]این دارو تنها آگونیست دوپامین است که به طور کلی در دسترس است
[ترجمه گوگل]این دارو تنها آگونیست دوپامین است که به طور کلی در دسترس است
3. Rotigotine is a non - ergolinic dopamine receptor agonist available as a patch for once - daily use.
[ترجمه ترگمان]Rotigotine یک گیرنده - ergolinic ergolinic است که به صورت تکه ای برای استفاده روزانه در دسترس است
[ترجمه گوگل]Rotigotine یک آگونیست گیرنده غیرپرگولینیک dopamine است که به عنوان یک پچ برای یکبار مصرف روزانه در دسترس است
[ترجمه گوگل]Rotigotine یک آگونیست گیرنده غیرپرگولینیک dopamine است که به عنوان یک پچ برای یکبار مصرف روزانه در دسترس است
4. Objective To investigate the effect of doparnine receptor agonist piribedil on dopamine transporter.
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق بررسی تاثیر گیرنده doparnine بر روی انتقال دهنده دوپامین است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر پریبایدیل آگونیست گیرنده دوپارنین بر انتقال دهنده دوپامین
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر پریبایدیل آگونیست گیرنده دوپارنین بر انتقال دهنده دوپامین
5. TRPV 1 agonist. Analgesic. Has antifungal, antimicrobial and antioxidant properties.
[ترجمه ترگمان]TRPV ۱ agonist Analgesic خاصیت ضد قارچی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدان دارد
[ترجمه گوگل]TRPV 1 agonist ضد درد دارای خواص ضد قارچی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی است
[ترجمه گوگل]TRPV 1 agonist ضد درد دارای خواص ضد قارچی، ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی است
6. Conclusion The procedure which chemical agonist activating platelets is related to Ca 2 + concentration.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روندی که agonist های فعال را فعال می کند به غلظت Ca ۲ + مربوط می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش که پلاکت های فعال کننده آگونیست شیمیایی مربوط به غلظت Ca 2 می باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری روش که پلاکت های فعال کننده آگونیست شیمیایی مربوط به غلظت Ca 2 می باشد
7. Inverse agonist is a new type of classification.
[ترجمه ترگمان]معکوس کردن معکوس نوع جدیدی از طبقه بندی است
[ترجمه گوگل]آگونیست معکوس نوع جدیدی از طبقه بندی است
[ترجمه گوگل]آگونیست معکوس نوع جدیدی از طبقه بندی است
8. A noncompetitive antagonist prevents the agonist from producing any effect at a given receptor site.
[ترجمه ترگمان]یک حریف noncompetitive از تولید هر گونه اثر در یک سایت گیرنده مشخص جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]یک آنتاگونیست غیر رقابتی مانع از ایجاد آگونیست در هر یک از سایت های گیرنده می شود
[ترجمه گوگل]یک آنتاگونیست غیر رقابتی مانع از ایجاد آگونیست در هر یک از سایت های گیرنده می شود
9. Treatment of cells with the TLR-4 agonist, LPS, did not reduce trophoblast cell viability.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن سلول ها با TLR - ۴ agonist، LPS، viability سلولی trophoblast را کاهش نداد
[ترجمه گوگل]درمان سلول ها با آگونیست TLR-4، LPS، سلول های تروفوبلاست را کاهش نمی دهد
[ترجمه گوگل]درمان سلول ها با آگونیست TLR-4، LPS، سلول های تروفوبلاست را کاهش نمی دهد
10. Recent investigation suggested that inverse agonist has potential clinical application.
[ترجمه ترگمان]بررسی های اخیر نشان داد که agonist معکوس کاربرد بالینی بالقوه ای دارد
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر نشان می دهد که آگونیست معکوس بالینی کاربرد بالقوه ای دارد
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر نشان می دهد که آگونیست معکوس بالینی کاربرد بالقوه ای دارد
11. RESULTS & CONCLUSION: Partial dopamine recep tor agonist is effective and safe for schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از نتیجه گیری: سطح بالای دوپامین (agonist)نسبی برای شیزوفرنی، موثر و ایمن است
[ترجمه گوگل]نتایج: * نتیجه گیری: آگونیست گیرنده دوپامین جزئی برای اسکیزوفرنی مؤثر و امن است
[ترجمه گوگل]نتایج: * نتیجه گیری: آگونیست گیرنده دوپامین جزئی برای اسکیزوفرنی مؤثر و امن است
12. The M receptor agonist pilocarpine was similar to the effects of ACh.
[ترجمه ترگمان]گیرنده M agonist pilocarpine مشابه اثرات of بود
[ترجمه گوگل]آگونیست گیرنده M، pilocarpine مشابه اثرات ACh بود
[ترجمه گوگل]آگونیست گیرنده M، pilocarpine مشابه اثرات ACh بود
13. However, recent reports indicate that angiopoietin-2 acts as agonist or antagonist to Tie2 in a context-dependent manner.
[ترجمه ترگمان]با این حال، گزارش ها اخیر نشان می دهند که angiopoietin - ۲ به عنوان agonist یا مخالف در رفتار وابسته به بافت عمل می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، گزارش های اخیر نشان می دهد که آنژیوپوئیتین-2 به صورت وابسته به زمینه به عنوان آگونیست یا آنتاگونیست به Tie2 عمل می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، گزارش های اخیر نشان می دهد که آنژیوپوئیتین-2 به صورت وابسته به زمینه به عنوان آگونیست یا آنتاگونیست به Tie2 عمل می کند
14. Therefore, the detection of ? ? - agonist residue has been strengthened in all countries of the world.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تشخیص چه؟ پسماند agonist در تمام کشورهای جهان تقویت شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین تشخیص؟ ؟ - مانده های آگونیست در تمام کشورهای جهان تقویت شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین تشخیص؟ ؟ - مانده های آگونیست در تمام کشورهای جهان تقویت شده است
15. When bending the elbow the biceps are the agonist.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آرنج را خم می کنید، عضلات دو بازو agonist هستند
[ترجمه گوگل]هنگام خم شدن آرنج دوتایی، آگونیست است
[ترجمه گوگل]هنگام خم شدن آرنج دوتایی، آگونیست است
پیشنهاد کاربران
عضلات موافق
همساز
عضله ایی که کار خاصی انجام میدهد و حرکتی میکند
A drug capable of combining with receptors to initiate drug actions; it possesses affinity and intrinsic activity.
در تئاتر یعنی قهرمان وantagonist به معنی ضد قهرمان تلقی وبیان میشه .
مهارکننده
ترکیباتی که به رسپتور ها متصل شده ( آفینیتی یا جذب تمایلی دارند ) و اثر و یک پاسخ بیولوژیکی در بدن ایجاد کنند.
کلمات دیگر: