کلمه جو
صفحه اصلی

pop up


(عامیانه) غفلتا ظاهر شدن، (سر و کله) پیدا شدن، (بیسبال) گوی که به infield افکنده شده است

انگلیسی به فارسی

پاپ آپ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, having, or being a part or device that pops up or causes something to pop up.

- pop-up targets
[ترجمه ترگمان] اهداف پاپ آپ
[ترجمه گوگل] هدف های پاپ آپ

(2) تعریف: having or being a piece of artwork, esp. on cardboard or stiff paper, that becomes three-dimensional when it is opened, or that has parts that move up and down.

- a pop-up birthday card
[ترجمه ترگمان] یک کارت تبریک ثبت پاپ
[ترجمه گوگل] یک کارت تولد پاپ آپ

(3) تعریف: in computing, being or pertaining to a small window or box appearing on top of the active window one is using.

- pop-up ad
[ترجمه ترگمان] تبلیغ پاپ
[ترجمه گوگل] آگهی پاپ آپ
- pop-up window
[ترجمه ترگمان] پنجره بالا به بالا
[ترجمه گوگل] پنجره بازشو
اسم ( noun )
(1) تعریف: see "pop fly."

(2) تعریف: in computing, a pop-up window.

• a pop-up book, usually a children's book, has pictures that stand up when you open the pages.
a pop-up toaster has a mechanism that pushes slices of bread up when they are toasted.

جملات نمونه

1. He seems to pop up in the most unlikely places.
[ترجمه علیرضا کیمیایی] بنظر میرسد او در مکانهای نامطلوب و بعید ظاهر میشود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در جاهایی بسیار بعید به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد در مکان های نامطلوب ظاهر می شود

2. Click here, and a list of files will pop up.
[ترجمه ترگمان]اینجا کلیک کنید، و فهرستی از پرونده ها ظاهر خواهند شد
[ترجمه گوگل]اینجا کلیک کنید، و یک لیست از فایل ها ظاهر خواهد شد

3. I was going to pop up to the local library.
[ترجمه ترگمان]می خواستم یه سری به کتابخونه عمومی بزنم
[ترجمه گوگل]من قصد داشتم به کتابخانه محلی پاپ بپردازم

4. It was not uncommon for them to pop up from inside the perimeter as well as outside and start sniping at us.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها غیر عادی نبود که از داخل محوطه به ما حمله کنند و به سمت ما تیراندازی کنند
[ترجمه گوگل]این امر غیر معمول بود که آنها از درون محیط و همچنین خارج خارج شوند و شروع به تیراندازی به ما کنند

5. Because they pop up in the line of fire.
[ترجمه ترگمان] چون تو صف آتیش زدن
[ترجمه گوگل]از آنجا که آنها در خط آتش ظاهر می شوند

6. The combine freaks pop up every year.
[ترجمه ترگمان]هر سال freaks با هم ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]فریبنده های ترکیبی هر ساله ظاهر می شوند

7. These memories can pop up at any time and transform even the most mundane occasion into something special.
[ترجمه ترگمان]این خاطرات هر زمانی می توانند بلند شوند و حتی هیجان انگیزترین رویداد را به چیزی خاص تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]این خاطرات می تواند در هر زمانی ظاهر شود و حتی حوادث عرفانی را به چیزی خاص تبدیل کند

8. I thought I'd pop up with some.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم یه سری به هم بزنم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که من با برخی از آنها پاپ آپ دارم

9. We kept waiting and waiting for you to pop up.
[ترجمه ترگمان]ما منتظر بودیم که تو بیای
[ترجمه گوگل]ما انتظار داشتیم که منتظر بمانیم

10. Before long, rumors about misbehavior began to pop up.
[ترجمه ترگمان]قبل از مدت ها شایعاتی در مورد سو misbehavior شروع به باز شدن کرد
[ترجمه گوگل]پیش از این، شایعات در مورد سوء رفتار آغاز شد

11. You pop up out of the blue and expect me to drop everything, just like that.
[ترجمه ترگمان]تو از من انتظار داری که همه چیز رو ول کنم، درست مثل اون
[ترجمه گوگل]شما از آبی پاپ می شوید و انتظار می رود همه چیز را از بین ببرید، درست مثل این

12. Men pop up like, well, pop-up men.
[ترجمه ترگمان]مردا هم مثل آدم بزرگا رفتار می کنن
[ترجمه گوگل]مردان ظاهر میشوند، خوب، مردان پاپ آپ

13. Spyware slows computers down, and creates pop up ads.
[ترجمه ترگمان]Spyware کامپیوترها را کاهش می دهد و تبلیغات خود را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]نرم افزارهای جاسوسی رایانه ها را کاهش می دهد و تبلیغات پاپ آپ ایجاد می کنند

14. Meanwhile familiar faces pop up among the reporters.
[ترجمه ترگمان]در این میان چهره های آشنا در میان خبرنگاران پدیدار می شوند
[ترجمه گوگل]در همین حال چهره های آشنا در میان خبرنگاران ظاهر می شوند

پیشنهاد کاربران

ظهور موقتی

بیرون پَر ، بیرون زَن ، باز شو

ظاهر شدن یا اتفاق افتادن به صورت ناگهانی و سریع

خود جوش ، نخودی

بیرون پریدن

پدیدار ، پدیدار دَم ( آنچه ناگهان هویدا شود ) ، آنی - هویدا، پیداینده، پیداگر

پدیدار، پدیداردَم ( آنچه ناگهان هویدا شود ) ، آنی - هویدا، پیداینده، پیداگر، پیش - آ، پیش آیَک

خود بازشونده

بازشو ( مثل پنجره بازشو، اعلان بازشو ) ، بازشونده

کارت پستال

پاپ آپ ( Pop - Up ) ها تبلیغاتی هستند که بدون اجازه کاربر باز شده

آنی و گذرا

خطور کردن pop up in your mind


باجه باز

نوعی تبلیغات در رایانه بمعنای بالاپر، واشو، خودبازشو، بازشو. همچنین �حبابک� هم اسم برده شده است.
من همان ترجمه "پیش - آ" را برای این دست تبلیغات ترجیح میدم. معانی دیگر کاربر را یاد ماجراهای علاء الدین و آن غار جواهرات می اندازد.

( کتاب کودکان ) دارای تصاویر برجسته

یکباره ظاهر شدن، از هیچ ظاهر شدن

اطلاعیه - آلارم

یکدفعه ظاهر شدن، ظاهر شدن آنی

pop up ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: حبابک
تعریف: برنگاشت یا تصویری که ازطریق پویانمایی برای لحظه ای بر روی تصویر ظاهر و سپس محو می شود

کتاب هایی که اشکال آنها به صورت برجسته از کتاب خارج میشوند

معنای دوستمون
✔️ظهور پیدا کردن، ظاهر شدن یا اتفاق افتادن به صورت ناگهانی و سریع

The first water proof cellphone 💥poped up💥 in 2005 which could sustain being submerge up to one metre depth


کلمات دیگر: