1. we must be tolerant of those whose ideas are different from ours
بایستی نسبت به کسانی که عقایدشان با عقاید ما فرق دارد مدارا داشته باشیم.
2. He is tolerant of those who disagree with him.
[ترجمه تاجیک] او نسبت به مخالفانش صبور و شکیباست
[ترجمه ترگمان]او نسبت به کسانی که با او مخالفت می کنند، مدارا می کند
[ترجمه گوگل]او از کسانی است که با او مخالف است
3. It's naive to think that teachers are always tolerant.
[ترجمه ترگمان]این ساده لوحانه است که فکر کنیم معلمان همیشه صبور هستند
[ترجمه گوگل]ساده لوحانه فکر می کنم که معلمان همیشه تحمل می کنند
4. Mares are surprisingly tolerant of the roughness and rudeness of their own offspring.
[ترجمه ترگمان]Mares به طرز شگفت آوری نسبت به خشونت و خشونت فرزندان خود تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]Mares شگفت آور تحمل زبری و ناراحتی فرزندان خود را دارند
5. They need to be tolerant of different points of view.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید نسبت به دیدگاه های مختلف مدارا کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید از دیدگاه های مختلف متضاد باشند
6. The fundamental dilemma remains: in a tolerant society, should we tolerate intolerance?
[ترجمه ترگمان]معضل بنیادی باقی می ماند: در یک جامعه شکیبا، آیا باید تحمل تحمل را تحمل کنیم؟
[ترجمه گوگل]معضل اساسی در یک جامعه تحمل پذیر باقی می ماند، آیا باید تحمل پذیری را تحمل کنیم؟
7. Rye is tolerant of poor, acid soils.
[ترجمه ترگمان]رای Rye نسبت به خاک های ضعیف و اسیدی مقاومت می کند
[ترجمه گوگل]چاودار از خاک فقیر و اسیدی مقاوم است
8. The plants are tolerant of frost.
[ترجمه ترگمان]گیاهان پوشیده از یخ هستند
[ترجمه گوگل]گیاهان مقاوم در برابر سرما هستند
9. He's pretty tolerant of my faults.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به خطاهای من خیلی مدارا می کند
[ترجمه گوگل]او کاملا از خطاهای من استقبال می کند
10. He's a different proposition from his father?much less tolerant.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد متفاوتی از طرف پدرش داره؟ خیلی کم تر مدارا میکنه
[ترجمه گوگل]او گزاره دیگری از پدرش است و بسیار کمتر تحمل می کند
11. I'm a tolerant man but your behaviour is more than I can bear.
[ترجمه ترگمان]من مرد صبوری هستم، اما رفتار شما بیشتر از چیزی است که من می توانم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من یک مرد تحمل کننده هستم، اما رفتار شما بیش از من می توانم تحمل کنم
12. She's tolerant toward those impudent colleagues.
[ترجمه ترگمان]اون نسبت به اون colleagues پررو tolerant
[ترجمه گوگل]او نسبت به این همکاران خجالت آور تحمل می کند
13. Is she more mellow and tolerant?
[ترجمه ترگمان]اون she و tolerant؟
[ترجمه گوگل]آیا او مرطوب تر و تحمل تر است؟
14. I think men are less tolerant of stress than women.
[ترجمه ترگمان]به نظر من مردها نسبت به زن ها از فشار کمتری برخوردارند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مردان از استرس کمتر نسبت به زنان برخوردارند
15. On the continent people are more tolerant of children in public places.
[ترجمه ترگمان]در قاره مردم نسبت به کودکان در مکان های عمومی more
[ترجمه گوگل]در قاره مردم بیشتر از کودکان در مکان های عمومی تحمل می کنند