1. I think I'm going to flake out; I'd better sit down.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که می خواهم دست از پا خطا کنم؛ بهتر است بنشینم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من قصد دارم از بین برود؛ من بهترم نشستم
2. The paint's beginning to flake off.
[ترجمه ترگمان]رنگ نقاشی شروع به قطع شدن می کند
[ترجمه گوگل]رنگ شروع به لکه زدن می کند
3. The paint is beginning to flake off.
[ترجمه ترگمان]رنگ شروع به پوسته پوسته شدن می کند
[ترجمه گوگل]رنگ شروع به لکه کردن می کند
4. Remove the skin and flake the flesh.
[ترجمه ترگمان]پوست و پوسته پوسته شدن پوست را بردارید
[ترجمه گوگل]پوست را برداشته و گوشت را پوسته کن
5. Patches of skin are starting to flake off.
[ترجمه ترگمان]تکه های پوست شروع به پوسته پوسته شدن می کنند
[ترجمه گوگل]لکه های پوست شروع به پوسته شدن می کنند
6. Flake the tuna and add to the sauce.
[ترجمه ترگمان]ماهی تن را در دستم گذاشت و به سس اضافه کرد
[ترجمه گوگل]تکه تکه کردن و اضافه کردن به سس
7. The paintwork is beginning to flake; it'll need doing over / to be done over soon.
[ترجمه ترگمان]رنگ باعث پوسته پوسته شدن می شود؛ نیاز است که این رنگ به زودی تمام شود
[ترجمه گوگل]رنگ شروع به پوسته شدن است؛ به زودی باید انجام شود / باید انجام شود
8. State the right facts or flake out.
[ترجمه ترگمان]وضعیت درست و یا پوسته پوسته شدن را نشان دهید
[ترجمه گوگل]حقایق حقوقی را بیان کنید و یا لکه نزنید
9. Oiled wood is water-resistant and won't flake.
[ترجمه ترگمان]چوب oiled مقاوم در برابر آب است و باعث پوسته پوسته شدن نخواهد شد
[ترجمه گوگل]چوب روغن مقاوم در برابر آب است و پوسته پوسته نمی شود
10. A flake of bone had lodged itself in his knee.
[ترجمه ترگمان]یک تکه استخوانی که در زانوی او فرورفته بود
[ترجمه گوگل]پوسته استخوان در زانوی خود قرار داشت
11. Remove the skin and flake the cooked fish.
[ترجمه ترگمان]پوست و کباب کردن ماهی پخته شده را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]پوست را بردارید و ماهی پخته شده را لکه کنید
12. The paint on the walls is beginning to flake .
[ترجمه ترگمان]رنگ دیوارها شروع به پوسته پوسته شدن می کند
[ترجمه گوگل]رنگ بر روی دیوارها شروع به پوسته شدن دارد
13. Flake or pellets can be ground down fine enough even for a dwarf cichlids using a coffee grinder.
[ترجمه ترگمان]Flake یا میخ می توانند به اندازه کافی زمین باشند حتی برای یک کوتوله با استفاده از یک آسیاب قهوه
[ترجمه گوگل]گلوله یا گلوله ها می توانند به اندازه کافی خوب و حتی برای یک کیک کیک، با استفاده از یک قهوه جوش، درست عمل کنند
14. From the base of the flake a long stride left gains a foot ledge.
[ترجمه ترگمان]از پایین به پایین، یک گام بلند که به سمت چپ بلند می شود، یک قدم به سمت چپ می رود
[ترجمه گوگل]از پایه پوسته، یک گام بلند در سمت چپ، حاشیه ی پایینی را می گیرد
15. Flake is often refused and live foods such as Tubifex, Mosquito larvae, small earthworms, are needed to tempt them.
[ترجمه ترگمان]Flake در Flake اغلب از غذاهای زنده مانند Tubifex، لارو Mosquito، کرم های خاکی کوچک استفاده می شود و برای تحریک آن ها مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]Flake اغلب رد شده و غذاهای زنده مانند Tubifex، لاروهای پشه، کرم های خاکی کوچک مورد نیاز است تا آنها را تحریک کند