کلمه جو
صفحه اصلی

humerus


معنی : استخوان بازو، استخوان عضله
معانی دیگر : (کالبد شناسی) استخوان بازو (بین شانه تا آرنج)

انگلیسی به فارسی

(کالبد شناسی، جانورشناسی). استخوان بازو، استخوان عضله


انسداد، استخوان بازو، استخوان عضله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: humeri
• : تعریف: the long bone between the shoulder and elbow in an arm, forelimb, or wing.

• long bone of the upper arm (anatomy)
your humerus is the bone between your shoulder and your elbow; a medical term.

مترادف و متضاد

استخوان بازو (اسم)
humerus

استخوان عضله (اسم)
humerus

جملات نمونه

1. Fig. 8 Relative completeness of the humerus and femur compared.
[ترجمه ترگمان]شکل ۸: تکمیل نسبی استخوان بازو و استخوان ران در مقایسه با آن
[ترجمه گوگل]شکل 8 کامل بودن نسبی فک و فک بالا در مقایسه است

2. The humerus rotates in its socket and alters the plane of the wing.
[ترجمه ترگمان]استخوان بازو در جای خود می چرخد و صفحه بال را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]مفصل ران در سوکت سوار شده و هواپیما بال را تغییر می دهد

3. Broken humerus and clavicle, again on the right.
[ترجمه ترگمان]شکستگی استخوان بازو و ترقوه، دوباره سمت راست
[ترجمه گوگل]شکم شکم و کلاوچل، دوباره در سمت راست

4. Is measuring blood pressure the humerus artery that measures it or aorta?
[ترجمه ترگمان]آیا اندازه گیری فشار خون، سرخرگ بازو است که آن را انجام می دهد یا آئورت؟
[ترجمه گوگل]آیا اندازه گیری فشار خون در شریان انسدادی است که آن را اندازه گیری می کند یا آئورت؟

5. The funny bone is not humerus.
[ترجمه ترگمان]استخوان خنده دار استخوان بازو نیست
[ترجمه گوگل]استخوان خنده دار فک بالا نیست

6. Summary : The majority of proximal humerus fractures are treated nonoperatively with good functional results.
[ترجمه ترگمان]خلاصه: اکثر of proximal (humerus)با نتایج عملکردی خوب درمان می شوند
[ترجمه گوگل]خلاصه: اکثریت شکستگی های انسدادی پروگزیمال با نتایج غیر مفید عمل می کنند

7. Operating cases were assessed by measuring trochlea angle, humerus epiphysis angle and elbow joint function.
[ترجمه ترگمان]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه trochlea، humerus epiphysis و عملکرد مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه ترول، زاویه اپیفیژن و مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند

8. The first find was a humerus, or upper arm bone, of a giant ground sloth.
[ترجمه ترگمان]اولین چیزی که پیدا کردم، یک استخوان بازو بود، یا استخوان بازو و یک تنبل بزرگ
[ترجمه گوگل]اولین یافته ها، یک استخوان بینی یا استخوان بازو، یک شکاف خاکی غول پیکر بود

9. No external force due to the femur and humerus fractures and other large bones.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیرویی خارجی از استخوان ران و استخوان بازو و دیگر استخوان های بزرگ وجود ندارد
[ترجمه گوگل]نیروی خارجی ناشی از شکستگی استخوان ران و استخوان استخوان و دیگر استخوان های بزرگ نیست

10. The more distal the humerus was, the smaller humeral head retroversion angle defined by a line between the epicondyles on two-dimension CT method was.
[ترجمه ترگمان]more دورتر، استخوان بازو بود، زاویه کوچک تر humeral با زاویه بین epicondyles روی روش تی بعد ۲ بعدی مشخص شد
[ترجمه گوگل]دندانپزشکی دندانپزشکی بیشتر بود، زاویه بازتابی سر کوچکتر که توسط یک خط بین epicondyles در روش CT دو بعدی اندازه گیری شد

11. One humerus (upper arm) bone contained an arrow head embedded more than 22mm into the bone, while a thigh bone fracture suggests a fall from a horse (horse bones were also found at the site).
[ترجمه ترگمان]یک استخوان بازو (بازوی بالایی)حاوی یک سری تیر حاوی بیش از ۲۲ میلیمتر به استخوان است، در حالی که شکستگی استخوان رانش زمین را نشان می دهد (استخوان های اسب نیز در محل یافت می شوند)
[ترجمه گوگل]یک استخوان انسدادی (بازو) حاوی یک چشمانداز بیش از 22 میلیمتر درون استخوان بود، در حالی که شکستگی استخوان ران نیز نشان دهنده افتادن اسب بود (استخوان اسب در سایت نیز یافت شد)

12. The horizontal axis has the most frequently preserved part of the bone, namely the distal humerus and proximal femur.
[ترجمه ترگمان]محور افقی بیش ترین قسمت استخوان را دارد، یعنی استخوان بازو و استخوان رانی مجاور
[ترجمه گوگل]محور افقی دارای قسمت اغلب حفظ شده از استخوان است، یعنی فک بالا و پایین فمور پروگزیمال

13. Fig. 8 shows the percentage abundance of complete bones for the humerus plotted against the femur.
[ترجمه ترگمان]شکل ۸، درصد فراوانی از استخوان های کامل برای استخوان بازو را که بر روی استخوان ران رسم شده است را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 8، درصد فراوانی استخوان های کامل را برای هیپرانسر بر روی استخوان فمور نشان می دهد

14. Objective: To investigate the pattern, conservative time and clinical anatomy method of neural injuries resulting from displaced supracondylar fractures of the humerus in children.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی الگو، زمان محافظه کارانه و روش آناتومی بالینی آسیب های عصبی ناشی از ترک supracondylar استخوان بازو در کودکان
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه الگویی، زمان محافظه کارانه و روش آناتومی بالینی آسیب های عصبی ناشی از شکستگی سوپراکندیلار جراحی مفصل ران در کودکان است

15. Objective To explore the clinical results of Supracondylar fracture humerus in children.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی نتایج بالینی استخوان شکست Supracondylar در کودکان
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف نتایج بالینی برونشیت سوپراکندیلار در کودکان

پیشنهاد کاربران

استخوان بازو


کلمات دیگر: