1. If you lie down with dogs, you will get up with fleas.
[ترجمه ترگمان]اگر با سگ ها به زمین دراز بکشی، با کک بیدار می شوی
[ترجمه گوگل]اگر با سگ ها دراز بکشید، کک می کنید
2. I'd like to lie down for a while.
[ترجمه سمانه رستم پور] من دوست دارم برای مدتی استراحت کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم برای مدتی دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم برای مدتی گریه کنم
3. Lie down on the couch if you're feeling ill.
[ترجمه Nelin] اگر احساس بدی دارید ( ناخوش احوالید ) روی مبل دراز بکشید. .
[ترجمه آرسام] اگر احساس مریضی می کنید روی مبل دراز بکشید.
[ترجمه ترگمان]اگه احساس بدی داشته باشی روی کاناپه دراز بکش
[ترجمه گوگل]اگر احساس بدی دارید، روی مبل بنشینید
4. He went to lie down after a long journey.
[ترجمه ترگمان]پس از یک سفر طولانی رفت تا دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او پس از یک سفر طولانی به زمین افتاد
5. They ordered us to strip and lie down on the grass.
[ترجمه ترگمان]به ما دستور دادند که لخت بشویم و روی علف ها دراز بکشیم
[ترجمه گوگل]آنها به ما دستور دادند که بر چمن چسبیده و دراز بکشند
6. Why don't you lie down on the sofa for a while?
[ترجمه ترگمان]چرا مدتی روی کاناپه دراز نمی کشی؟
[ترجمه گوگل]چرا به مدت مدتی روی مبل نشسته اید؟
7. Just lie down on the bed.
[ترجمه Amirparsa Soltanian] فقط روی تختخواب دراز بکش.
[ترجمه ترگمان]فقط بخواب رو تخت
[ترجمه گوگل]فقط در رختخواب بمانید
8. She suddenly came over dizzy and had to lie down.
[ترجمه ترگمان]ناگهان سرش گیج رفت و مجبور شد دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او ناگهان سرگیجه را گرفت و مجبور شد به زمین بیفتد
9. I'm feeling rather peculiar I think I'll lie down for a while.
[ترجمه ترگمان]احساس غریبی دارم، فکر می کنم برای مدتی دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من احساس عجیب و غریب می کنم فکر می کنم مدت هاست که دروغ می گم
10. The doctor asked him to lie down on his stomach.
[ترجمه ترگمان]دکتر از او خواست که روی شکمش دراز بکشد
[ترجمه گوگل]دکتر از او خواسته است که در معده خود بماند
11. Why don't you go upstairs and lie down for a bit?
[ترجمه ترگمان]چرا نمیری طبقه بالا و یه کم استراحت کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما به طبقه بالا بروید و برای کمی بمانید؟
12. Richard developed a raging headache and had to lie down.
[ترجمه ترگمان]ریچارد سردرد شدیدی داشت و مجبور بود دراز بکشد
[ترجمه گوگل]ریچارد سردرد خشن را بوجود آورد و مجبور شد از زمین بیرون بیاید
13. I have to lie down for an hour after lunch to rest my brain.
[ترجمه ترگمان]باید یک ساعت بعد از ناهار، استراحت کنم تا مغزم استراحت کند
[ترجمه گوگل]من باید یک ساعت بعد از ناهار برای تعطیل کردن مغزم بمانم
14. She said she was going for a lie down.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که قراره دراز بکشه
[ترجمه گوگل]او گفت که او در حال پرواز است
15. The man will not lie down under such treatment.
[ترجمه ترگمان]این مرد تحت چنین رفتاری قرار نخواهد گرفت
[ترجمه گوگل]مرد تحت چنین درمان نمی افتد