• immobile, palsied, cannot be moved (due to nerve or brain damage, etc.)
paralyzed
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. the paralyzed child's hands were limp and lean
دستان کودک افلیج لخت و نحیف بودند.
2. she is paralyzed from the waist down
او از کمر به پایین فلج شده است.
3. supporting a paralyzed husband and three children was hard on her
تاءمین مخارج شوهر افلیج و سه فرزند برای آن زن طاقت فرسا بود.
4. this strike has paralyzed our exports
این اعتصاب صادرات ما را خوابانده است.
5. a divisive force that had paralyzed the society
نیروی منافقی که اجتماع را فلج کرده بود.
6. the disaster dizzied her brain and paralyzed her will
آن فاجعه (مغز) او را منگ و اراده ی او را فلج کرده بود.
7. The accident left her paralyzed from the waist down.
[ترجمه ترگمان]تصادف او را از کمر به پایین فلج کرده بود
[ترجمه گوگل]حادثه او را از کمر درد فلج کرد
[ترجمه گوگل]حادثه او را از کمر درد فلج کرد
8. A stroke paralyzed half his face.
[ترجمه ترگمان]یک ضربه نصف صورتش را فلج کرد
[ترجمه گوگل]سکته مغزی نیمی از چهره او را فلج کرده است
[ترجمه گوگل]سکته مغزی نیمی از چهره او را فلج کرده است
9. The climber was paralyzed in a fall, and couldn't walk.
[ترجمه ترگمان]کوهنورد دچار فلج شده بود و نمی توانست راه برود
[ترجمه گوگل]کوهنورد در یک پاییز فلج شد و نمی توانست راه برود
[ترجمه گوگل]کوهنورد در یک پاییز فلج شد و نمی توانست راه برود
10. The army paralyzed the enemy's fighting will.
[ترجمه ترگمان]ارتش مبارزه دشمن را فلج می کرد
[ترجمه گوگل]ارتش، مبارزه با دشمن را فلج کرد
[ترجمه گوگل]ارتش، مبارزه با دشمن را فلج کرد
11. You are paralyzed by the thought that you can totally flub up by missing a step.
[ترجمه ترگمان]تو از این فکر که میتونی با یه قدم از دست دادن یه قدم به هم بزنی فلج شدی
[ترجمه گوگل]شما با این فکر که شما کاملا می توانید از دست رفته یک گام به دام افتاده است
[ترجمه گوگل]شما با این فکر که شما کاملا می توانید از دست رفته یک گام به دام افتاده است
12. A stroke left her partially paralyzed.
[ترجمه ترگمان]یک سکته ناقص او را فلج کرده بود
[ترجمه گوگل]سکته مغزی او را تا حدودی فلج کرده است
[ترجمه گوگل]سکته مغزی او را تا حدودی فلج کرده است
13. Underfunded and paralyzed by provincial bureaucracies, these old schools had failed to educate.
[ترجمه ترگمان]این مدارس قدیمی که توسط بوروکراسی استانی فلج و فلج شده بودند، نتوانستند آموزش ببینند
[ترجمه گوگل]این مدارس قدیمی آموزش و پرورش نتوانسته اند تحت تأثیر بوروکراسی استان قرار بگیرند و فلج شوند
[ترجمه گوگل]این مدارس قدیمی آموزش و پرورش نتوانسته اند تحت تأثیر بوروکراسی استان قرار بگیرند و فلج شوند
14. He lay there motionless for several minutes, paralyzed by the stupidity of it all.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه ای بی حرکت ماند و از حماقت همه چیز فلج شد
[ترجمه گوگل]او برای چندین دقیقه بی حرکت ایستاده است، که بوسیله حماقت همه آن فلج شده است
[ترجمه گوگل]او برای چندین دقیقه بی حرکت ایستاده است، که بوسیله حماقت همه آن فلج شده است
15. An ice storm at dawn paralyzed St. Louis traffic.
[ترجمه ترگمان]طوفانی از یخ در سپیده دم سنت لوئیز را فلج کرده بود
[ترجمه گوگل]یک طوفان یخ در سپیده دم ترافیک سنت لوئیس را فلج کرد
[ترجمه گوگل]یک طوفان یخ در سپیده دم ترافیک سنت لوئیس را فلج کرد
16. When she contracted polio, which paralyzed her left leg, she was told she would never walk again.
[ترجمه ترگمان]وقتی فلج اطفال گرفت و پای چپش را فلج می کرد، به او گفته بود که دیگر هرگز قدم نخواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]وقتی او بیماری فلج اطفال را که پای چپ آن را فلج کرده بود، متوقف کرد، گفته شد او هرگز راه نرفته است
[ترجمه گوگل]وقتی او بیماری فلج اطفال را که پای چپ آن را فلج کرده بود، متوقف کرد، گفته شد او هرگز راه نرفته است
پیشنهاد کاربران
ازکار افتاده
فلج شده
Petrified
میخ کوب شده
برجای خشک شده
گیج و مات و مبهوت شده
unable to think clearly or deal with a
situation because of fear or a shock
میخ کوب شده
برجای خشک شده
گیج و مات و مبهوت شده
unable to think clearly or deal with a
situation because of fear or a shock
بی حرکت، خُشکِش زد
ناتوان
Cow young grew up
But the young bull is paralyzed
گاو ماده جوان بزرگ شده
اما گاو نر جوان ، فلج شده است
But the young bull is paralyzed
گاو ماده جوان بزرگ شده
اما گاو نر جوان ، فلج شده است
adj
✔️فلج شده - افلیج
I was spending my time in the doldrums
I was caught in the cauldron of hate
💥I felt persecuted and 💥paralyzed
I thought that everything else would just wait
While you are wasting your time on your enemies
Engulfed in a fever of spite
Beyond your tunnel vision reality fades
Like shadows into the night
. . .
Song by Pink Floyd
✔️فلج شده - افلیج
I was spending my time in the doldrums
I was caught in the cauldron of hate
💥I felt persecuted and 💥paralyzed
I thought that everything else would just wait
While you are wasting your time on your enemies
Engulfed in a fever of spite
Beyond your tunnel vision reality fades
Like shadows into the night
. . .
Song by Pink Floyd
adj
✔️ناتوان، دست بسته، زمین گیر، فلج شده، افلیج
I was spending my time in the doldrums
I was caught in the cauldron of hate
💥I felt persecuted and 💥paralyzed
I thought that everything else would just wait
While you are wasting your time on your enemies
Engulfed in a fever of spite
Beyond your tunnel vision reality fades
Like shadows into the night
. . .
Song by Pink Floyd
✔️ناتوان، دست بسته، زمین گیر، فلج شده، افلیج
I was spending my time in the doldrums
I was caught in the cauldron of hate
💥I felt persecuted and 💥paralyzed
I thought that everything else would just wait
While you are wasting your time on your enemies
Engulfed in a fever of spite
Beyond your tunnel vision reality fades
Like shadows into the night
. . .
Song by Pink Floyd
کلمات دیگر: