1. to hazard a guess
حدس زدن
2. to hazard a try
الله بختی انجام دادن
3. i can't hazard my pension money on such a project
نمی توانم پول بازنشستگی خود را برای چنین طرحی به مخاطره بیاندازم.
4. they met by hazard and got married soon after
آن دو به طور تصادفی ملاقات و کمی بعد عروسی کردند.
5. to bring into hazard
سیج پذیر کردن (به مخاطره انداختن)
6. he decided not to hazard the health of his children
او تصمیم گرفت با سلامتی فرزندان خود قمار نکند.
7. cigaret smoking is a serious health hazard
سیگار کشیدن برای سلامتی خطری جدی است.
8. He put his life in hazard to save me.
[ترجمه ترگمان]اون جونش رو به خطر انداخت تا منو نجات بده
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را در معرض خطر گذاشت تا مرا نجات دهد
9. Smoking is a serious health hazard.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن یک خطر جدی برای سلامتی است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن یک خطر جدی برای سلامتی است
10. The busy traffic entrance was a hazard to pedestrians.
[ترجمه ترگمان]ورود ترافیک شلوغ خطری برای عابران بود
[ترجمه گوگل]ورود ترافیک مشغول به عابر پیاده بود
11. If I might hazard a guess, I'd say she was about thirty.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانستم حدس بزنم، حدود سی سال داشت
[ترجمه گوگل]اگر ممکن است حدس بزنم، من می گویم حدود سی سال است
12. I wouldn't like to hazard a guess.
[ترجمه ترگمان]من دوست ندارم یک حدس بزنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم حدس بزنم
13. If I might hazard a guess, I'd say she was about 30.
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن بود حدس بزنم حدود ۳۰ سال دارد
[ترجمه گوگل]اگر ممکن است حدس بزنم، من می گویم حدود 30 سال است
14. Getting injured is an occupational hazard of the sport.
[ترجمه ترگمان]مجروح شدن یک خطر شغلی برای ورزش است
[ترجمه گوگل]زخمی شدن یک خطر شغلی از ورزش است
15. Well, we can hazard a guess at the answer.
[ترجمه ترگمان] خب، ما می تونیم به جوابت فکر کنیم
[ترجمه گوگل]خب، ما می توانیم حدس بزنیم در پاسخ
16. Would you like to hazard a guess?
[ترجمه ترگمان]دوست داری یه حدسی بزنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید حدس بزنید؟