کلمه جو
صفحه اصلی

manhandle


معنی : بدرفتاری کردن، با خشونت اداره کردن
معانی دیگر : (بدون کمک ماشین و غیره و فقط) با دست انجام دادن، با خشونت رفتار کردن (با)، با نیروی انسان حرکت دادن، بدرفتاری کردن

انگلیسی به فارسی

بدرفتاری کردن، باخشونت اداره کردن


منهندله، بدرفتاری کردن، با خشونت اداره کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: manhandles, manhandling, manhandled
(1) تعریف: to handle or treat roughly.

(2) تعریف: to move by human force rather than by machine or tools.

• move by human means (not with machines); treat roughly
if you manhandle someone, you treat them very roughly.

مترادف و متضاد

بدرفتاری کردن (فعل)
mistreat, ill-treat, manhandle, maltreat, misbehave

با خشونت اداره کردن (فعل)
manhandle

push


Synonyms: abuse, batter, beat, bung up, damage, handle, knock about, maltreat, mangle, maul, mistreat, paw, pull, push, rough up, roughhouse, slap around


جملات نمونه

1. They were trying to manhandle an old sofa across the road.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند یک نیمکت قدیمی روی جاده را زیر و رو کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند با استفاده از مبل های قدیمی در سراسر جاده

2. A ground party was immediately organised to manhandle the aircraft on to sheets of corrugated iron positioned on the tarmac.
[ترجمه ترگمان]یک گروه زمینی به سرعت سازماندهی شد تا هواپیما را بر روی ورقه های آهن چین دار نصب کنند که روی آسفالت قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]یک حزب زمینی بلافاصله سازماندهی گردید تا هواپیما را به ورق های آهن ریخته شده بر روی تانک بفروشد

3. (Again, fondle, not manhandle. ) Draw lazy circles around her breasts and when her nipples are erect, open your hands and with your palms lying flat on her nipples, gently draw open circles.
[ترجمه ترگمان](دوباره، ناز و نوازش)حلقه های تنبلی دور سینه اش رسم کنید و وقتی نوک سینه صاف می شود، دست هایتان را باز کنید و کف دست ها را روی نوک سینه تان صاف کنید و به آرامی حلقه های باز را بکشید
[ترجمه گوگل](دوباره لکه دار نباشید ) دور سینه های تنبل را در اطراف سینه های خود بکشید و وقتی نوک پستان خود را راست می کنید، دستان خود را باز کنید و با دست های خود روی تخت خود نوک تیز بگذارید، به آرامی حلقه ها را باز کنید

4. The first is that men manhandle their breasts, and two, men don't give their breasts enough attention!
[ترجمه ترگمان]اولی این است که مردها breasts را زیر و رو می کنند و دو مرد به اندازه کافی توجه نمی کنند!
[ترجمه گوگل]اول این است که مردان سینه های خود را مرتب می کنند و دو نفر مردان توجه کافی به سینه خود ندارند!

5. So we had to rent a forklift truck from somewhere, then manhandle the saw into the workshop.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما مجبور شدیم یک کامیون یدک کش را از یک جایی اجاره کنیم، بعد آن ها را زیر و رو کنیم و داخل کارگاه شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین ما مجبور شدیم یک کامیون اجاره ای را از جایی اجاره کنیم، سپس اره را به کارگاه ببریم

6. In his rear mirror he watched his father struggle with the doors and manhandle the basket on to the ground.
[ترجمه ترگمان]در آینه پشتش به پدرش نگاه می کرد که با درها کلنجار می رفت و سبد را زیر و رو می کرد
[ترجمه گوگل]در آینه عقب او، پدرش را با دردها تماشا می کرد و سبد خرید را به زمین می انداخت

7. This would be such a female as our already seriously humbled hero could not manhandle as mere booty.
[ترجمه ترگمان]این هم چنان زنی بود که در عین حال یک قهرمان بزرگ ما را حقیر و حقیر فرض کرده بود
[ترجمه گوگل]این می تواند چنین زن باشد زیرا قهرمان ما در حال حاضر به طور جدی فروتنی نمی تواند به عنوان غنیمت صرفه جویی کند

8. Streller, who stands 195 centimeters tall (about 6'5") and weighs 83 kilograms (about 183 pounds) according to the team's website, continued to manhandle the United defense.
[ترجمه ترگمان]Streller که ۱۹۵ سانتیمتر بلندی (حدود ۶ ۵ اینچ)است و با توجه به وب سایت این تیم، وزن ۸۳ کیلوگرم (حدود ۱۸۳ هزار پوند)وزن دارد، همچنان به دفاع از ایالات متحده ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]استریلر، که بر اساس وب سایت تیم، 195 سانتیمتر بلند (حدود 6 و 5 سانتیمتر) و وزن 83 کیلوگرمی (حدود 183 پوند) دارد، همچنان به دفاع از متحدانش ادامه داد

9. Having cast off her blazer, she sat there, Lolita-like, practised pout in place, effectively daring him to manhandle her off his knees.
[ترجمه ترگمان]در حالی که کت و شلوار خود را از تن جدا می کرد، در همان جا نشسته بود، Lolita و practised در جای خود نشسته بود، و در نهایت جرات می کرد تا او را زیر زانوانش بگیرد
[ترجمه گوگل]لولیتا، مانند لولیتا، در آنجا نشسته بود و به طور مؤثر جسورانه به او زانو زده بود

10. On the other hand, improving the serving environments, such as optimizing the furnace's structure, regulating manhandle, etc. increase of service life.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، بهبود محیط های کاری مانند بهینه سازی ساختار کوره، تنظیم manhandle و غیره، افزایش عمر خدماتی را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، بهبود محیط های خدمت رسانی، از جمله بهینه سازی ساختار کوره، تنظیم فشار و غیره، افزایش عمر مفید

They manhandled their car out of the gutter.

آنها با زور بازو اتومبیل خود را از جوی بیرون آوردند.


He claimed that the police had manhandled him.

او ادعا می‌کرد که پلیس نسبت به او با خشونت رفتار کرده‌است.


پیشنهاد کاربران

Hermes: Our undercover reporter sees couriers 👁️‍🗨️manhandle👁️‍🗨️ parcels and customers mocked

The times. co. uk@

⁦✔️⁩بدرفتاری کردن با مشتریان
⁦✔️⁩خشن برخورد کردن با بسته های پستی


کلمات دیگر: