(معماری)، بام شیروانی که یک سوی آن به ساختمان مجاور تکیه دارد و شیب آن فقط به یک طرف است، هر بام یک سویه، بام متکی، بام یک شیب دار، چارطاقی، ساباط، دارای چارطاقی چار طاقی
lean to
(معماری)، بام شیروانی که یک سوی آن به ساختمان مجاور تکیه دارد و شیب آن فقط به یک طرف است، هر بام یک سویه، بام متکی، بام یک شیب دار، چارطاقی، ساباط، دارای چارطاقی چار طاقی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: lean-tos
حالات: lean-tos
• : تعریف: a crude shelter with one sloping side which also serves as the roof, supported at the high end by trees, posts, or other upright members, and often open on the other ends or sides.
• مشابه: lodge
• مشابه: lodge
• a lean-to is a shed which is attached to one wall of a house, garage, or other building.
دیکشنری تخصصی
[] طاقچه
جملات نمونه
1. The young politician is beginning to lean to the opinions of the workers.
[ترجمه ترگمان]این سیاست مدار جوان کم کم به نظرات کارگران متمایل می شود
[ترجمه گوگل]سیاستمدار جوان شروع به تکیه بر نظرات کارگران می کند
[ترجمه گوگل]سیاستمدار جوان شروع به تکیه بر نظرات کارگران می کند
2. The Catholic vote has tended to lean to the Democrats.
[ترجمه ترگمان]رای کاتولیک گرایش به لاغر شدن به دموکرات ها دارد
[ترجمه گوگل]رأی کاتولیک تمایل دارد به دموکراتها پای بند باشد
[ترجمه گوگل]رأی کاتولیک تمایل دارد به دموکراتها پای بند باشد
3. The butt part has a higher ratio of lean to bone than the shank part and is often priced higher.
[ترجمه ترگمان]قسمت باسن نسبت بالاتری نسبت به استخوان ساق دارد و اغلب با قیمت بالاتر قیمت گذاری می شود
[ترجمه گوگل]قسمت ناحیه نسبت بالای لاکتوبال به استخوان نسبت به قسمت پشتی بیشتر است و اغلب قیمت بالاتر است
[ترجمه گوگل]قسمت ناحیه نسبت بالای لاکتوبال به استخوان نسبت به قسمت پشتی بیشتر است و اغلب قیمت بالاتر است
4. Businesses have to be very lean to compete in the international market.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار باید بسیار متمایل به رقابت در بازار بین المللی باشد
[ترجمه گوگل]بنگاه ها باید در بازار بین المللی رقابت کنند
[ترجمه گوگل]بنگاه ها باید در بازار بین المللی رقابت کنند
5. Large birds have a more favorable ratio of lean to bone than small ones.
[ترجمه ترگمان]پرندگان بزرگ نسبت به استخوان کوچک نسبت به استخوان کوچک، نسبت favorable بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]پرندگان بزرگ دارای نسبت مطلوب لاغر به استخوان نسبت به اندامهای کوچک هستند
[ترجمه گوگل]پرندگان بزرگ دارای نسبت مطلوب لاغر به استخوان نسبت به اندامهای کوچک هستند
6. Lean to your right side, gently easing the waist into that position.
[ترجمه ترگمان]به سمت راست خود تکیه کنید، به آرامی کمر را به آن سمت آرام کنید
[ترجمه گوگل]به سمت راست خود بکشید، به آرامی کمر را به این موقعیت کاهش دهید
[ترجمه گوگل]به سمت راست خود بکشید، به آرامی کمر را به این موقعیت کاهش دهید
7. Instead, you should keep the interface small and lean to keep the amount of data to transfer as small as possible, thus reducing the transfer time [ JDBCPerf].
[ترجمه ترگمان]در عوض، شما باید رابط را کوچک و کوچک نگه دارید تا مقدار داده را تا حد امکان کوچک نگه دارید، در نتیجه زمان انتقال را کاهش دهید [ JDBCPerf ]
[ترجمه گوگل]در عوض، باید رابط کاربری کوچک و پایدار را حفظ کنید تا مقدار داده را برای انتقال به حداقل ممکن انتقال دهید، بنابراین زمان انتقال را کاهش می دهید [JDBCPerf]
[ترجمه گوگل]در عوض، باید رابط کاربری کوچک و پایدار را حفظ کنید تا مقدار داده را برای انتقال به حداقل ممکن انتقال دهید، بنابراین زمان انتقال را کاهش می دهید [JDBCPerf]
8. This slight lean to the left is a temporary adjustment, which may result in a sudden bounce back with an overcompensation of a lean to the right.
[ترجمه ترگمان]این سبک ضعیف به سمت چپ یک تنظیمات موقتی است که ممکن است منجر به جهش ناگهانی با یک جهش به سمت راست شود
[ترجمه گوگل]این نکته کوچک در سمت چپ یک تنظیم موقت است که ممکن است منجر به یک گزاف گویی ناگهانی با بیش از حد کمرنگ به سمت راست شود
[ترجمه گوگل]این نکته کوچک در سمت چپ یک تنظیم موقت است که ممکن است منجر به یک گزاف گویی ناگهانی با بیش از حد کمرنگ به سمت راست شود
9. I am beginning to lean to the opinions of the chairman.
[ترجمه ترگمان]کم کم دارم به عقاید رئیس تکیه می دهم
[ترجمه گوگل]من شروع به تکیه به نظرات رئیس می کنم
[ترجمه گوگل]من شروع به تکیه به نظرات رئیس می کنم
10. I lean to the group approach.
[ترجمه ترگمان]به رویکرد گروه تکیه می دهم
[ترجمه گوگل]من به رویکرد گروهی متکی هستم
[ترجمه گوگل]من به رویکرد گروهی متکی هستم
11. I lean to the opinion that things are getting worse.
[ترجمه ترگمان]به عقیده من اوضاع دارد بدتر می شود
[ترجمه گوگل]من به این فکر می کنم که همه چیز بدتر می شود
[ترجمه گوگل]من به این فکر می کنم که همه چیز بدتر می شود
12. Lowland trees may lean to this side and that, though it is but a meadow breeze that bends them, or a bank of cowslips from which their trunks lean aslope.
[ترجمه ترگمان]درختان Lowland ممکن است به این طرف خم شوند، با این که نسیمی است که آن ها را خم می کند، یا یک ساحل of که تنه های بزرگ their را از آن بیرون می زند
[ترجمه گوگل]درختان نواحی ممکن است به این سمت ختم شوند و این، هرچند که این تنها یک نسیم سبز است که آنها را خم می کند، یا یک بانوی گاوچران هایی که تنه های آنها از هم جدا می شوند
[ترجمه گوگل]درختان نواحی ممکن است به این سمت ختم شوند و این، هرچند که این تنها یک نسیم سبز است که آنها را خم می کند، یا یک بانوی گاوچران هایی که تنه های آنها از هم جدا می شوند
13. In case of doubt it is best to lean to the side of mercy.
[ترجمه ترگمان]در صورت شک بهتر است که به سوی رحم خم شوید
[ترجمه گوگل]در صورت تردید بهتر است که به سمت رحمت تکیه کنید
[ترجمه گوگل]در صورت تردید بهتر است که به سمت رحمت تکیه کنید
14. In recent years, they lean to export goods with high extra value and high specialization.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، آن ها به کالاهای صادراتی با ارزش افزوده بالا و تخصص بالا تکیه می کنند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، آنها با تکیه بر کالاهای با ارزش اضافی و تخصص بالا، تکیه می کنند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، آنها با تکیه بر کالاهای با ارزش اضافی و تخصص بالا، تکیه می کنند
پیشنهاد کاربران
[معماری] سینه دیواری - بام سینه دیواری
کلمات دیگر: