کلمه جو
صفحه اصلی

put things in perspective

پیشنهاد کاربران

با یک دید واقع بینانه به قضایا نگاه کردن، با دیدی بازتر ( بدون غرض، بیطرفانه ) به قضایا نگاه کردن.

با چیز قابل فهم تری مقایسه کردن

( idiomatic ) To compare something with a similar thing to give a clearer, more accurate idea.
You can put your worries into perspective when you realise how many people in the world are so much worse off than you.
مقایسه کردن موضوعی با موضوع دیگر، برای کسب دید روشن تر و واقع گرایانه اتر

به امور از دیدگاه واقع بینانه نگاه کردن

Decide logically and readonably


کلمات دیگر: