کلمه جو
صفحه اصلی

unsparingly

انگلیسی به فارسی

نا امید کننده


انگلیسی به انگلیسی

• unmercifully, unpityingly; generously, not stingily

جملات نمونه

1. He drove himself unsparingly.
[ترجمه ترگمان]از روی unsparingly گذشت
[ترجمه گوگل]او خود را بی رحم خود رانده است

2. He let his camera rest unsparingly on faces until all masks dissolved, and the lips and the eyes seemed to express some unaffected truth.
[ترجمه ترگمان]از روی صورت ها لغزید و روی صورت ها افتاد، تا اینکه همه masks از بین رفت و لب ها و چشم ها به نظر می رسید که یک حقیقت صادقانه را بیان کنند
[ترجمه گوگل]او اجازه داد که دوربین خود را بطور ناخوشایند در چهره بماند تا زمانی که تمام ماسکها حل شود، و لبها و چشمها به نظر میرسد حقیقت نامطلوب را بیان میکنند

3. Despite her limited possessions, she would give unsparingly to the church and other people in need.
[ترجمه ترگمان]با وجود دارایی های محدود او، او به کلیسا و افراد دیگر نیاز داشت
[ترجمه گوگل]با وجود اموال محدودش، او به کلیسا و دیگر افرادی که نیاز دارند ناراضی است

4. She gives unsparingly to returning veterans' causes and hospitals.
[ترجمه ترگمان]او به unsparingly اجازه بازگشت به علل و بیمارستان ها را می دهد
[ترجمه گوگل]او به دردسر دادن به علل و بیمارستان های جانبازان می پردازد

5. Remember, you don't have to DO anything right now, you just have to see the truth of your life with an unsparingly honest eye.
[ترجمه ترگمان]یادت باشه، تو نباید الان کاری انجام بدی، فقط باید حقیقت زندگی ات رو با یک چشم صادقانه ببینی
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، شما مجبور نیستید هر چیزی را در حال حاضر انجام دهید، فقط باید حقیقت زندگی خود را با چشم غیر قابل تصور ببینید

6. It fades the pictures, bleaches out the curtains, and falls unsparingly on driftwood and part-painted furniture as advertised in Coast magazine.
[ترجمه ترگمان]این تصویر، تصاویر را محو می کند، پرده ها را کنار می زند و روی تخته خرده چوب و مبلمان نقاشی شده که در مجله ساحلی تبلیغ می شود قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این تصاویر را از بین می برد، پرده ها را سفید می کند و به طور ناخودآگاه روی درخت و مبلمان رنگ آمیزی که در مجله ساحلی تبلیغ می شود، افت می کند

7. You are Beings of unlimited Love and Light, and we simply ask that you use it unsparingly and equally to all souls regardless.
[ترجمه ترگمان]شما موجودات عشق نامحدود و نور نامحدود هستید، و ما به سادگی از آن می خواهیم که از آن استفاده کنید و به همان اندازه برای همه افراد بدون در نظر گرفتن همه جان ها به همان اندازه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما عالم هستی از عشق و نور نامحدود هستید و ما به سادگی می خواهیم که بدون در نظر گرفتن آن به طور غیرمعمول و به همان اندازه برای همه ارواح از آن استفاده کنید

8. Learning and growing require a willingness to look honestly and unsparingly at our shortcomings.
[ترجمه ترگمان]یادگیری و رشد به تمایل به نگاه صادقانه و unsparingly به کاستی های خود نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یادگیری و رشد نیاز به تمایل به صادقانه و ناامید کننده در کمبودهای ما

9. Through dialogue, flashbacks, and stories, Hemingway offers telling and vivid profiles of the Spanish character and unsparingly depicts the cruelty and inhumanity stirred up by the civil war.
[ترجمه ترگمان]از طریق گفتگو، flashbacks و داستان ها، همینگوی به نقل و گزارش صریح شخصیت اسپانیایی می پردازد و unsparingly نشان دهنده بی رحمی و بی عاطفگی ناشی از جنگ داخلی است
[ترجمه گوگل]هیمینگوی از طریق گفت و گو، فریبگا، و داستان ها، پروفایل های شگفت انگیزی از شخصیت اسپانیایی را ارائه می دهد و بی رحمانه نشان می دهد که ظلم و بی عدالتی که توسط جنگ داخلی مطرح شده است

پیشنهاد کاربران

سخاوتمندانه، بی مضایقه، بی دریغ، بی رحمانه، سنگدلانه


کلمات دیگر: