کلمه جو
صفحه اصلی

past master


(به ویژه در باشگاه و انجمن و غیره) رئیس پیشین، استاد پیشین، استاد قدیمی

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه در باشگاه و انجمن و غیره) رئیس پیشین


خبره، کارکشته، خدای کار، استاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who has a great deal of skill, expertise, or experience at some craft, art, or the like.

• if you are a past master at something, you are very skilful at it because you have had a lot of experience of doing it.

مترادف و متضاد

expert in a field


Synonyms: cordon bleu, grand master, master


جملات نمونه

1. He's a past master at getting free drinks out of people.
[ترجمه ترگمان]او در حال آزاد کردن نوشیدنی مجانی از مردم است
[ترجمه گوگل]او یک استاد گذشته در دریافت نوشیدنی های رایگان از مردم است

2. Joe is a past master at getting invitations to parties.
[ترجمه ترگمان]جو یک استاد قدیمی است که برای مهمانی ها به مهمانی دعوت می کند
[ترجمه گوگل]جو استاد گذشته در دعوت به احزاب است

3. She is an adept rock-climber and a past master of the assault course.
[ترجمه ترگمان]او یک کوهنورد بسیار ماهر و استاد پیشین دوره حمله است
[ترجمه گوگل]او یک صخره شناخته شده معتبر و یک استاد گذشته از دوره حمله است

4. She's a past master at the art of getting what she wants.
[ترجمه ترگمان]استاد گذشته در هنر گرفتن چیزی است که او می خواهد
[ترجمه گوگل]او یک هنرمند گذشته در زمینه گرفتن آنچه که می خواهد

5. She's a past master at exploiting other people.
[ترجمه ترگمان]او از استاد گذشته در استثمار افراد دیگر است
[ترجمه گوگل]او استاد گذشته در استثمار افراد دیگر است

6. He's a past master at delaying meetings.
[ترجمه ترگمان]او در جلسات به تاخیر افتاده استاد گذشته است
[ترجمه گوگل]او استاد گذشته در تعطیلات جلسات است

7. He's a past master at keeping his whereabouts secret, laying false trails.
[ترجمه ترگمان]او یک استاد قدیمی است که محل مخفی کردن او را مخفی نگه دارد
[ترجمه گوگل]او یک استاد گذشته در نگه داشتن محل سکونت خود را مخفی، تخمگذار مسیرهای نادرست است

8. Johnny Morris is a past master at both.
[ترجمه ترگمان]جانی موریس از هر دو طرف یک ارباب سابق است
[ترجمه گوگل]جانی موریس استاد قبلی در هر دو است

9. Guy had proved himself a past master at the art.
[ترجمه ترگمان]این یارو خودش رو استاد گذشته تو هنر نشون داده بود
[ترجمه گوگل]پسر خود را به عنوان استاد گذشته در هنر ثابت کرده است

10. Henry is a past master at bridge.
[ترجمه ترگمان]هنری استاد گذشته در کنار پل است
[ترجمه گوگل]هنری یک استاد گذشته در پل است

11. Melies was a past master of illusion long before the invention of the motion picture camera.
[ترجمه ترگمان]مدتی پیش از اختراع دوربین تصویر خیالی بیش از پیش دچار توهم شده بود
[ترجمه گوگل]ملیس مدتها قبل از اختراع دوربین فیلمبرداری، یک استاد توهم توهم بود

12. As a past master in management, Mr. A does his job well.
[ترجمه ترگمان]، بعنوان رئیس سابق مدیریت آقای \"ای\" کارش رو خوب انجام میده
[ترجمه گوگل]آقای A کار خود را به عنوان یک استاد گذشته در مدیریت، به خوبی انجام می دهد

13. She's a past master at getting what she wants.
[ترجمه ترگمان]او از استاد گذشته است و آنچه را که می خواهد بدست آورد
[ترجمه گوگل]او کارشناسی ارشد در گرفتن آنچه که او می خواهد

14. The spy, a past master of machination and maneuver, was caught at last.
[ترجمه ترگمان]جاسوس، استاد گذشته از machination و مانور، سرانجام دستگیر شد
[ترجمه گوگل]جاسوسی، یک استاد گذشته از ماشینکاری و مانور، در نهایت گرفتار شد

پیشنهاد کاربران

استاد کهنه کار

خبره، استاد، پیش کسوت


کلمات دیگر: