1. The other students snickered at Steve.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان دیگر پوزخند زنان پوزخند زدند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان دیگر در استیو زدن
2. We all snickered at Mrs. Swenson.
[ترجمه ترگمان]همه ما به خانم Swenson پوزخند زدیم
[ترجمه گوگل]همه ما در خانم سوانسون مرده بودیم
3. He snickered that he would go.
[ترجمه ترگمان]او پوزخند زد که او خواهد رفت
[ترجمه گوگل]او مشتاق شد که برود
4. Most of the boys and girls snicker at the topic.
[ترجمه ترگمان]بیشتر پسرها و دخترها با پوزخند به این موضوع می خندند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پسران و دخترها در این موضوع درگیر هستند
5. One of the other caddies snickered.
[ترجمه ترگمان]یکی از دیگری پوزخند زد
[ترجمه گوگل]یکی از کاددیهای دیگر که در حال غرق شدن است
6. Lufkin looked pleased at the snickering audience.
[ترجمه ترگمان]Lufkin به صدای snickering خشنود به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]لوفکین از تماشاچیان خنده دار خوشحال شد
7. Then he snickered and walked away.
[ترجمه ترگمان]سپس پوزخندی زد و دور شد
[ترجمه گوگل]سپس او را خراب کرد و راه افتاد
8. The two greys snickered in reply, blowing out their lips and twitching their ears upon hearing their names.
[ترجمه ترگمان]دو گری در جواب پوزخند زدند و لب هایشان را تکان دادند و گوششان را تیز کردند تا اسمشان را بشنوند
[ترجمه گوگل]دو گلدان در پاسخ پاسخ دادند، لب هایشان را بیرون کشیدند و گوششان را با شنیدن اسم هایشان شل کردند
9. Some listeners might be tempted to snicker at the childishly simple song titles.
[ترجمه ترگمان]برخی از شنوندگان ممکن است وسوسه شوند که به این آهنگ ساده کودکانه پوزخند بزنند
[ترجمه گوگل]بعضی از شنوندگان ممکن است وسوسه شوند که عناوین آهنگ های کودکانه را به هم بزنند
10. He knew they snickered behind his back, but he believed that they would eventually accept him as one of their own.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که آن ها پشت سر او پوزخند می زنند، اما باور داشت که آن ها بالاخره او را به عنوان یکی از خودشان پذیرفته خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او می دانست که آنها پشت سر او خراشیده اند، اما او معتقد بود که در نهایت او را به عنوان یکی از خود خواهد پذیرفت
11. I didn't recognize the snicker though.
[ترجمه ترگمان]با این وجود صدای زوزه را نشناختم
[ترجمه گوگل]هرچند که snicker را نمی شناسم
12. The shuffle and snicker become the comedian's trademark.
[ترجمه ترگمان]صدای کشیده شدن پاها و پوزخند زدن به علامت تجاری کمدین تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]زدن و زدن به عنوان علامت تجاری کمدین تبدیل شده است
13. At school, your classmates start to snicker, and it's painfully obvious that everyone finds your crazy new hairdo thoroughly ridiculous.
[ترجمه ترگمان]در مدرسه، همکلاسی های شما شروع به پوزخند زدن می کنند، و به طور دردناکی واضح است که همه hairdo جدید دیوانه شما را کاملا مسخره می کنند
[ترجمه گوگل]در مدرسه، همکلاسی های شما شروع به شلاق زدن می کنند، و دردناکی واضح است که هر کس فرشته جدید دیوانه خود را به طور کامل مضحک می یابد
14. She almost smiled, but it turned into a snicker.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا لبخند زد، اما تبدیل به یک نیشخند بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او تقریبا لبخند زد، اما آن را تبدیل به یک snicker