• during, within a period of time
in the space of
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
طی مدتِ
در طولِ
در دورانِ
درحینِ
در دورانِ
درحینِ
توی فارسی میگیم" ظرفِ مدتِ"
The infant mortality rate halved in the space of 20 years
میزان مرگ و میر نوزادان ظرف مدت 20 سال نصف شد.
The infant mortality rate halved in the space of 20 years
میزان مرگ و میر نوزادان ظرف مدت 20 سال نصف شد.
کلمات دیگر: