کلمه جو
صفحه اصلی

best seller


پرفروش ترین مال التجاره، پرتیراژترین کتاب، (کتاب و غیره) پرفروش ترین (best seller هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

پرفروش ترین مال التجاره، پرتیراژترین کتاب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: best-selling (adj.)
• : تعریف: a book or other product that outsells most others of its kind during a specified period.
متضاد: failure, flop

• top-selling, very successful in the market (especially of a book)
a best-seller is a book of which a very large number of copies have been sold.

جملات نمونه

1. this novel has been a bestseller
این رمان پرفروش ترین کتاب بوده است.

2. The book is arguably a potential best seller.
[ترجمه مبینا] این کتاب احتمالا پرفروش ترین کتاب است
[ترجمه ترگمان]این کتاب احتمالا بهترین فروشنده است
[ترجمه گوگل]این کتاب مسلما یکی از بهترین فروشندگان بالقوه است

3. This novel is reckoned as the best seller of the year.
[ترجمه دیانا] این کتاب به عنوان پرفروش ترین کتاب سال محسوب میشود
[ترجمه محمد امین] این رمان به عنوان بهترین فروشنده سال به حساب می آید
[ترجمه ترگمان]این رمان به عنوان بهترین فروشنده سال شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این رمان به عنوان بهترین فروشنده سال محسوب می شود

4. His first novel became a best seller and several firms offered to publish for him.
[ترجمه ATOOSA] این بازی هنوز پرفروش ترین بازی ژاپن است
[ترجمه ترگمان]اولین رمان او به بهترین فروشنده تبدیل شد و چندین شرکت پیشنهاد کردند که برای او منتشر شوند
[ترجمه گوگل]اولین رمان او به عنوان بهترین فروشنده تبدیل شد و چندین شرکت برای انتشار برایش پیشنهاد دادند

5. This dictionary is a best seller.
[ترجمه ^.^] این فرهنگ لغت پرفروش ترین کتاب است
[ترجمه Anna] این فرهنگ لغت پرفروش ترین است
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت بهترین فروشنده است
[ترجمه گوگل]این فرهنگ لغت بهترین فروشنده است

6. This title was a best seller and is now available in softback.
[ترجمه ترگمان]این عنوان بهترین فروشنده بوده و در حال حاضر در softback موجود است
[ترجمه گوگل]این عنوان بهترین فروشنده بود و در حال حاضر در softback موجود است

7. I can't call my book a best seller as such but it's very popular.
[ترجمه یه آدمی] من نمی توانم بگویم که کتاب خودم پرفروش ترین کتاب است ولی کتاب خیلی محبوبی است
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم کتابی را به عنوان بهترین فروشنده صدا کنم، اما این خیلی مشهور است
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کتاب خود را به عنوان بهترین فروشنده به عنوان اما، اما آن را بسیار محبوب است

8. He is writing a sequel to his latest best seller.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک دنباله از آخرین پرفروش خود است
[ترجمه گوگل]او یک دنباله ای به آخرین فروشنده خود می نویسد

9. I hope for this book to become a best seller.
[ترجمه mahya] من امیدوارم که این کتاب به پر فروش ترین تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]امیدوارم این کتاب بهترین فروشنده باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که این کتاب به بهترین فروش تبدیل شود

10. Q. . What makes a book a best seller?
[ترجمه ترگمان]سوال: چه چیزی یک کتاب را به بهترین فروشنده تبدیل می کند؟
[ترجمه گوگل]Q چه چیزی یک کتاب را بهترین فروشنده می کند؟

11. His album Stars was last year's best seller and spawned a string of hit singles.
[ترجمه ترگمان]آلبوم او به عنوان بهترین فروشنده سال گذشته و یک رشته از تک آهنگ پرفروش بود
[ترجمه گوگل]آلبوم ستاره او بهترین فروش سال گذشته بود و یک رشته از تک آهنگ ها را ایجاد کرد

12. Convinced it had a best seller on its hands, Random House came up with the unorthodox idea of relaunching the book.
[ترجمه ترگمان]با اطمینان از اینکه بهترین فروشنده در دست خود دارد، خانه تصادفی با ایده غیر معمول of کتاب مطرح شد
[ترجمه گوگل]Random House با اعتقاد بر این که بهترین فروش را در دست دارد، ایده ی غیرقانونی از بازنویسی این کتاب را ارائه می دهد

13. Her book became an international best seller.
[ترجمه ترگمان]کتاب او به بهترین فروشنده بین المللی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]کتاب او بهترین فروشنده بین المللی شد

14. Penelope began an inane conversation about a recent best seller she had read.
[ترجمه ترگمان]پنه لوپه گفتگو را درباره بهترین فروشنده دوره گرد که در آن خوانده بود آغاز کرد
[ترجمه گوگل]پنه لوپه مکالمه نان را درباره یک فروشنده اخیر که خواندید آغاز کرد

15. She lingered over that bestseller.
[ترجمه ترگمان]اون روی اون کتاب پرفروش درنگ کرد
[ترجمه گوگل]او بیش از این پرفروشترین کتابش را خریده بود

16. The game is already a bestseller in Japan.
[ترجمه ترگمان]این بازی در حال حاضر یک کتاب پرفروش در ژاپن است
[ترجمه گوگل]این بازی قبلا یک پرفروش در ژاپن است

17. My debut on the bestseller list should happen any day now.
[ترجمه ترگمان]اولین کار من در لیست پرفروش ترین کتاب هر روز ممکن است اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]اولین بار من در لیست پرفروش ها باید هر روز اتفاق بیفتد

18. Hobson's novel has risen steadily up the bestseller list since it's release last August.
[ترجمه ترگمان]رمان Hobson پس از انتشار این رمان در ماه اوت گذشته به طور ثابت از فهرست پرفروش ترین کتاب ها افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]رمان هوبسون از فهرست آزمایشی که از ماه آگوست گذشته منتشر شده است به طور پیوسته افزایش یافته است

19. to write a bestseller.
[ترجمه ترگمان]برای نوشتن کتاب پرفروش
[ترجمه گوگل]برای نوشتن یک پرفروش

20. She went on to the Sunday Times hardcover bestseller list for the first time.
[ترجمه ترگمان]او برای اولین بار به فهرست پرفروش ترین کتاب روز یکشنبه تایمز رفت
[ترجمه گوگل]او برای نخستین بار به لیست پرفروش های سخت افزاری Sunday Times رفت

21. King is king of the fiction paperback bestseller list right now.
[ترجمه ترگمان]کینگ در حال حاضر یکی از پرفروش ترین کتاب های تخیلی است
[ترجمه گوگل]پادشاه لیست پرفروش ترین کتاب داستان داستان در حال حاضر است

22. Win 95 has been a bestseller since the software giant rolled it out almost two years ago.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که این غول در حدود دو سال پیش آن را لوله کرده بود، در سال ۹۵ به یک کتاب پرفروش تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]Win 95 به عنوان یک پرفروش از زمان غول نرم افزاری تقریبا دو سال پیش ساخته شده است

23. Gemini wish to write a bestseller.
[ترجمه ترگمان]متولدین برج جوزا قصد دارند یک کتاب پرفروش بنویسند
[ترجمه گوگل]Gemini مایل به نوشتن یک پرفروش است

24. This celebrated bestseller offers an understanding of - and a solution to - personal money problems.
[ترجمه ترگمان]این کتاب پرفروش یک درک از مسائل مالی و یک راه حل برای مسائل مالی شخصی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این پرفروش مشهور ارائه می دهد درک - و راه حل برای - مشکلات شخصی شخصی

25. Kellogg created the bestseller of cereals to compete against the evils of alcohol, tobacco and malnutrition.
[ترجمه ترگمان]کلاگ به منظور رقابت در برابر مضرات الکل، توتون و سو تغذیه، به پرفروش ترین کتاب غله دست یافت
[ترجمه گوگل]Kellogg پرفروشترین غلات را برای رقابت در برابر شرارت های الکل، تنباکو و سوء تغذیه ایجاد کرد

26. The book bears several striking similarities to last year's bestseller.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شباهت های قابل توجهی با کتاب پرفروش سال گذشته دارد
[ترجمه گوگل]این کتاب چندین شباهت برجسته به پرفروش سال گذشته دارد

27. How-to books on dieting are often at the top of the bestseller lists.
[ترجمه ترگمان]چگونه کتاب های رژیم گرفتن اغلب در صدر فهرست کتاب های پرفروش قرار دارند
[ترجمه گوگل]چگونه به کتاب در مورد رژیم غذایی اغلب در بالای لیست پرفروش است

28. The song was a hit at once and its recording tape rose to No. 1 on the bestseller list.
[ترجمه ترگمان]ترانه به یکباره شروع شد و نوار ضبط صدا به شماره ۱ در فهرست پرفروش ترین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این آهنگ یک بار ضربه زده شد و نوار ضبط آن به شماره 1 در لیست پرفروش رسید

پیشنهاد کاربران

پرفروش

پرفروش ترین ( کتاب )
جمله ) . I am reading the lastest best seller

some things like books that sell large number of copies ➰

بهترین ها

پرفروش پر تیراژ

a product such a book, that sells a large number of copies.


کلمات دیگر: