کلمه جو
صفحه اصلی

for ages

انگلیسی به انگلیسی

• for a very long time, for a long period of time

جملات نمونه

1. I've been knocking away for ages, but nobody has answered the door.
[ترجمه ترگمان]سال هاست که در می زنم، اما کسی به در جواب نداده است
[ترجمه گوگل]من برای مدت ها ضربه زده ام، اما هیچکس به دروازه پاسخ نداده است

2. Hello, Paul. I haven't seen you for ages.
[ترجمه محسن] سلام پل من تو را مدت زیادی است که ندیده ام
[ترجمه AMIN] سلام پل خیلی وقته ندیدمت
[ترجمه مریم] سلام پول، مدت زیادی هست که ندیدمت
[ترجمه Zulgai] سلام پول مدت زمان میشه که ندیده مت
[ترجمه ترگمان] \"سلام،\" پائول قرن ها است که شما را ندیده ام
[ترجمه گوگل]سلام پل من شما را برای سنین دیده ام

3. This elaborate deception fooled his family for ages.
[ترجمه ترگمان]این فریب استادانه خانواده او را سال ها فریب داده بود
[ترجمه گوگل]این فریب دقیق فریب خانواده خود را برای سنین

4. I haven't seen you for ages.
[ترجمه مجتبی] مدت هاست که تو رو ندیده ام
[ترجمه ترگمان]قرن ها است که شما را ندیده ام
[ترجمه گوگل]من شما را برای سنین دیده ام

5. My gloves have been missing for ages.
[ترجمه م] من مدتی است که دستکشم را گم کرده ام .
[ترجمه ترگمان] خیلی وقته که دستکش های منو گم کردن
[ترجمه گوگل]دستکش من برای سنین گم شده است

6. I haven't done any sewing for ages.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که کار خیاطی رو انجام ندادم
[ترجمه گوگل]من هرگز دوختن را برای سنین انجام نداده ام

7. She scrubbed the mark on the wall for ages, but it wouldn't come off.
[ترجمه ترگمان]سال ها نشانه روی دیوار را پاک کرد، اما باز نمی شد
[ترجمه گوگل]او علامت گذاری روی دیوار را برای سنین از بین می برد، اما نمی تواند کنار بیاید

8. The idea has been around for ages without catching on.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم سال ها است که این فکر به ذهن من خطور کرده است
[ترجمه گوگل]این ایده برای سنین بسیار زیاد است

9. She's fancied him for ages, but doesn't want to make the first move.
[ترجمه ترگمان]سال ها است که او را در نظر گرفته است، اما نمی خواهد اولین حرکتش را انجام بدهد
[ترجمه گوگل]او برای سنین تصور می شود، اما نمی خواهد اولین حرکت را انجام دهد

10. They've been onto me for ages to get a job.
[ترجمه ترگمان]سال ها دنبال من بودن تا کار پیدا کنم
[ترجمه گوگل]آنها برای مدت های طولانی به کارشان آمده اند

11. We haven't heard from her for ages.
[ترجمه سعید ملااسماعیل پور] خیلی وقته ازش بی خبریم.
[ترجمه ترگمان]سال هاست که خبری ازش نداریم
[ترجمه گوگل]ما از سن او برایش شنیده ایم

12. He won't be home for ages yet . . . Oh, I spoke too soon - here he is now!
[ترجمه ترگمان]او برای سال ها به خانه نخواهد آمد، اوه، من خیلی زود صحبت کردم - او الان اینجاست!
[ترجمه گوگل]او هنوز برای سنین خانه نیست اوه، من خیلی زود صحبت کردم - حالا او هم اکنون!

13. Simon! I haven't seen you for ages .
[ترجمه ترگمان]! سایمون قرن ها است که شما را ندیده ام
[ترجمه گوگل]سیمون! من شما را برای سنین دیده ام

14. Well, hello there ! I haven't seen you for ages.
[ترجمه ترگمان]! خب، سلام قرن ها است که شما را ندیده ام
[ترجمه گوگل]همچنین درود ! من شما را برای سنین دیده ام

15. The dentist kept me waiting for ages.
[ترجمه ترگمان] دندون پزشکی منو سال ها منتظر نگه داشت
[ترجمه گوگل]دندانپزشک من را برای سنین انتظار داشت

پیشنهاد کاربران

For a long time

برای مدت زیاد

برای زمانهای طولانی

برای مدت طولانی

مدت ها
مثال:
I could stay here for ages
می توانم مدت ها اینجا بمانم.

No news from you for ages
چند وقتیه ازت خبری نیست


کلمات دیگر: