کلمه جو
صفحه اصلی

lump in throat


عقده در گلو

پیشنهاد کاربران

بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had a lump in my throat as I watched my brother get on the plane من درست لحظه تماشای سوار شدن برادرم به هواپیما، یک بغضی در گلویم داشتم ( در آن لحظه یک بغضی گلویم را می فشرد )

فشرده شدن گلو بر اثر بغض


کلمات دیگر: