کلمه جو
صفحه اصلی

take the wheel

پیشنهاد کاربران

هدایت یا کنترل کردن ( رانندگی کردن )

کنترل اوضاع را بدست گرفتن

رانندگی کردن
مثال:
my friend thought i am tired and then she took the wheel

فرمون و بگیر


کلمات دیگر: