1. He had a petit bourgeois mentality.
[ترجمه ترگمان]یک طرز تفکر bourgeois داشت
[ترجمه گوگل]او ذهنیت خرده بورژوایی داشت
2. It's a bit bourgeois, isn't it, joining a golf club?
[ترجمه ترگمان]یه کمی bourgeois، مگه نه، عضو باشگاه گلف؟
[ترجمه گوگل]این کمی بورژوایی است، آیا این نیست، پیوستن به یک باشگاه گلف؟
3. They've become very bourgeois since they got married.
[ترجمه ترگمان]از وقتی ازدواج کردند خیلی بورژوا شده اند
[ترجمه گوگل]آنها از زمانی که ازدواج کرده اند بسیار بورژوایی شده اند
4. The princess was ostracised for marrying a rich bourgeois.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم میل داشت با یک بورژوای ثروتمند ازدواج کند
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم برای ازدواج با یک بورژوازی ثروتمند بی اعتبار شد
5. He described the film as 'middle-class, bourgeois horseshit'.
[ترجمه ترگمان]او فیلم را به عنوان یک دروغ طبقه متوسط توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او این فیلم را 'طبقه متوسط و بورژوایی' نامید
6. The princess was ostracized for marrying a rich bourgeois.
[ترجمه ترگمان]درست در آن هنگام بود که شاهزاده خانم با یک بورژوای ثروتمند ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم برای ازدواج با یک بورژوازی ثروتمند بی اعتبار شد
7. Their starting point is bourgeois despotism, which in culture becomes the cultural despotism of the bourgeoisie.
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع آن ها استبداد بورژوا است، که در فرهنگ، استبداد فرهنگی طبقه بورژوازی می شود
[ترجمه گوگل]نقطه شروع آنها نقطه شروع استبداد بورژوایی است که در فرهنگ آن به استبداد فرهنگی بورژوازی تبدیل می شود
8. He's accusing them of having a bourgeois and limited vision.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را به داشتن یک دیدگاه بورژوایی و محدود متهم می کند
[ترجمه گوگل]او آنها را به داشتن چشم انداز بورژوایی و محدود متهم می کند
9. He thought they might infect others with their bourgeois ideas.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد ممکن است با اندیشه های their دیگران را آلوده کنند
[ترجمه گوگل]او فکر کرد ممکن است دیگران را با ایده های بورژوایی خود آلوده کند
10. She came from a respectable bourgeois family.
[ترجمه ترگمان]این زن از یک خانواده آبرومند محترمی بود
[ترجمه گوگل]او از یک خانواده بورژوایی محترم آمد
11. That was the way bourgeois society valued a man.
[ترجمه ترگمان]این همان راهی بود که اجتماع اشراف برای یک مرد ارزش قائل بود
[ترجمه گوگل]این همان راهی بود که جامعه بورژوایی یک مرد را ارزیابی کرد
12. Many of the politburo members had married good bourgeois ladies or fashionable actresses.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اعضای هیات اجرایی زن ثروتمند یا هنرپیشه های مد روز شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اعضای پولیت بیرو از خانم های بورژوایی خوب یا هنرپیشه های مد روزی ازدواج کردند
13. She enjoyed so many bourgeois pleasures, and yet she loathed the thought of settling for them.
[ترجمه ترگمان]از این همه لذت های bourgeois لذت می برد، و با این حال از فکر کردن به آن ها منزجر بود
[ترجمه گوگل]او از بسیاری از لذتهای بورژوایی لذت برد، و با این حال، او فکر فروپاشی برای آنها را نادیده گرفت
14. In bourgeois society, the professions hover on the margin between tradesmen and gentlemen.
[ترجمه ترگمان]در اجتماع اشراف، the در میان کسبه و آقایان در اهتزاز است
[ترجمه گوگل]در جامعه بورژوایی، حرفه ها روی حاشیه بین معامله گران و آقایان قرار می گیرند