کلمه جو
صفحه اصلی

divulge


معنی : فاش کردن، منتشر کردن، بروز دادن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن
معانی دیگر : افشا کردن، برملا کردن، افشاگری، پرده دری کردن، رو کردن، آشکار ساختن، آگاهی دادن

انگلیسی به فارسی

فاش کردن، افشا کردن، بروز دادن


افشای، فاش کردن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن، بروز دادن، منتشر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of divulging, act of revealing, disclosure, exposure (archaic)
reveal, tell, disclose
if you divulge a piece of information, you tell it to someone; a formal word.

مترادف و متضاد

فاش کردن (فعل)
utter, give away, tell, unfold, reveal, disclose, manifest, descry, babble, divulge, betray, squeal, tattle, peach, uncloak

منتشر کردن (فعل)
spread, blazon, propagate, broadcast, divulge, diffuse, publish, disseminate

بروز دادن (فعل)
divulge, blurt

فاش شدن (فعل)
out, divulge, transpire

علنی ساختن (فعل)
divulge

منتشر شدن (فعل)
spread, divulge, publish

افشاء کردن (فعل)
impart, divulge, expose

make known; confess


Synonyms: admit, betray, blab, blow the whistle, broadcast, communicate, cough up, declare, disclose, discover, exhibit, expose, fess up, give away, go public, gossip, impart, leak, let hair down, let slip, mouth, open up, own up, proclaim, promulgate, publish, reveal, spill, spill the beans, spring, tattle, tell, tip off, uncover


Antonyms: conceal, hide, keep, secrete


جملات نمونه

1. she did not divulge her age
آن زن سن خود را افشا نکرد.

2. It is not company policy to divulge personal details of employees.
[ترجمه ترگمان]این سیاست شرکتی نیست که اطلاعات شخصی کارمندان را فاش کند
[ترجمه گوگل]این سیاست شرکت نیست که اطلاعات فردی کارمندان را افشا کند

3. Officials refuse to divulge details of the negotiations.
[ترجمه ترگمان]مقامات از فاش کردن جزئیات مذاکرات خودداری کردند
[ترجمه گوگل]مقامات حاضر به افشای جزئیات مذاکرات نیستند

4. They refused to divulge where they had hidden the money.
[ترجمه ترگمان]آن ها از فاش کردن پول خودداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها حاضر به افشای جایی که پول را پنهان کرده بودند حاضر نشدند

5. I cannot divulge how much it cost.
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم بگم که چقدر هزینه داره
[ترجمه گوگل]من نمی توانم چقدر هزینه کنم

6. Journalists do not divulge their sources.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران منابع خود را فاش نمی کنند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران منابع خود را منتشر نمی کنند

7. The Pentagon refused to divulge what type of plane it was.
[ترجمه ترگمان]پنتاگون از فاش کردن نوع هواپیما خودداری کرد
[ترجمه گوگل]پنتاگون حاضر به افشای نوع هواپیما نبود

8. He refused to divulge any information regarding the man's whereabouts.
[ترجمه ترگمان]او از فاش کردن اطلاعات در مورد مکان آن مرد امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او از انتشار هر اطلاعاتی درباره محل نگهداری مرد خودداری کرد

9. I do not want to divulge where the village is.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم بگویم دهکده کجاست
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به کجا دهکده بگویم

10. He swore never to divulge the secret.
[ترجمه ترگمان]سوگند یاد کرد که هرگز این راز را فاش نکند
[ترجمه گوگل]او هیچ وقت راز این را نداد

11. She refused to disclose/divulge any details about/of the plan.
[ترجمه ترگمان]او از افشای جزئیات این طرح خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او حاضر به افشای / افشای جزئیات در مورد / طرح نیست

12. I'm afraid I cannot divulge what Jameson said to me.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه من نمی تونم چیزی که جیمسون به من گفت رو فاش کنم
[ترجمه گوگل]من می ترسم که نمی توانم آنچه را که جیمسون به من گفت، بگوید

13. Barclays Bank would not divulge its figures despite repeated requests over a period of three weeks.
[ترجمه ترگمان]بانک بارکلیز با وجود درخواست های مکرر در طول یک دوره سه هفته، ارقام خود را فاش نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]بانک بارکلیز با وجود درخواست های مکرر طی یک دوره سه هفته، نمرات خود را منتشر نمی کند

14. Hill refused to divulge the cost of FoxTrax.
[ترجمه ترگمان]هیل از فاش کردن هزینه of خودداری کرد
[ترجمه گوگل]هیل از افشای هزینه FoxTrax اجتناب کرد

15. The contract forbids employees to divulge details of this work to anyone outside the company.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد کارمندان را برای فاش کردن جزئیات این کار به هر کسی خارج از شرکت منع می کند
[ترجمه گوگل]این قرارداد کارکنان را ممنوع کرده است تا جزئیات این کار را برای هرکسی که خارج از شرکت است منتشر کند

He divulged their secrets to me.

او اسرار آنان را برایم فاش کرد.


She did not divulge her age.

آن زن سن خود را افشا نکرد.


پیشنهاد کاربران

لو دادن


کلمات دیگر: