کار یا وظیفه کسی بودن، مناسب کاری یا چیزی بودن
be up to sb
پیشنهاد کاربران
( انجام کاری یا تحقق چیزی ) بسته به خواست یا میل کسی بودن، به کسی مربوط شدن
1 ) وظیفه کسی بودن
It's up to us to keep the city clean
2 ) انتخاب با کسی بودن
It's up to you. You can eat whatever you want
تصمیم با توئه. میتونی هرچی میخوای بخوری
It's up to us to keep the city clean
2 ) انتخاب با کسی بودن
It's up to you. You can eat whatever you want
تصمیم با توئه. میتونی هرچی میخوای بخوری
کلمات دیگر: