کلمه جو
صفحه اصلی

prefecture


معنی : مقام ریاست، دوره ریاست، اداره ریاست
معانی دیگر : مقام یا قلمرو یا اختیارات prefect

انگلیسی به فارسی

اداره ریاست، مقام ریاست، دوره ریاست


ریاست جمهوری، دوره ریاست، مقام ریاست، اداره ریاست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: prefectural (adj.)
(1) تعریف: the office, authority, territory, or official residence of a prefect.

(2) تعریف: in Japan, a region administered by a governor.

• police station, headquarters of a prefect; position of police chief, office of police chief; area administered by a prefect (such as in japan or france or in the past in the roman empire); jurisdiction of a prefect

مترادف و متضاد

مقام ریاست (اسم)
directorate, prefecture

دوره ریاست (اسم)
prefecture

اداره ریاست (اسم)
prefecture

جملات نمونه

1. He was born in Yamagata prefecture, north of Tokyo.
[ترجمه ترگمان]او در استان Yamagata در شمال توکیو به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]او در ریاست یاماگاتا، شمال توکیو متولد شد

2. High schools are paid for by the prefecture, but their curriculum is vetted by the capital.
[ترجمه ترگمان]مدارس عالی توسط ریاست اداره می شوند، اما برنامه تحصیلی آن ها توسط پایتخت تایید شده است
[ترجمه گوگل]دبیرستان ها به ریاست پرداخته می شوند، اما برنامه آموزشی آنها توسط پایتخت مورد بررسی قرار می گیرد

3. Not until Monday did Fukui Prefecture formally request the military to intervene, according to the timetable prepared by Mikuni officials.
[ترجمه ترگمان]طبق برنامه زمانی تهیه شده توسط مقامات Mikuni پلیس دوشنبه تا دوشنبه رسما از ارتش درخواست مداخله نکرده است
[ترجمه گوگل]تا دوشنبه، طبق برنامه زمانی آماده شده توسط مقامات میکوی، فوکویی رسما از ارتش درخواست مداخله نمود

4. Offices will be in Osaka and in Shiga prefecture.
[ترجمه ترگمان]این دفتر در اوساکا و در استان Shiga خواهد بود
[ترجمه گوگل]دفاتر در اوزاکا و در ریاست شیگا حضور خواهند داشت

5. The prefecture buildings on Kinkala's central square are also full of displaced persons.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های استان در میدان مرکزی Kinkala نیز پر از افراد آواره هستند
[ترجمه گوگل]ساختمان های ریاست جمهوری در میدان مرکزی کنکنلا نیز پر از افراد آواره است

6. Nagano prefecture, 400 kilometres north west of Tokyo, is a mountainous area famous for its snow and extensive skiing facilities.
[ترجمه ترگمان]شهر ناگانو، واقع در ۴۰۰ کیلومتری شمال غرب توکیو، منطقه ای کوهستانی است که به خاطر برف و تجهیزات اسکی گسترده آن مشهور است
[ترجمه گوگل]رشته نانو، در 400 کیلومتری شمال غرب توکیو، یک منطقه کوهستانی است که از برف و امکانات اسکی بزرگ شناخته شده است

7. Access to airport maps, airport of Osaka Prefecture and Hyogo Prefecture belong to the border, shipping terminal near the complex, as the existence of the enclave.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به نقشه های فرودگاه، فرودگاه اوزاکا و استان Hyogo متعلق به مرز، پایانه حمل و نقل در نزدیکی مجتمع، به عنوان وجود محاصره است
[ترجمه گوگل]دسترسی به نقشه های فرودگاه، فرودگاه استان اوزاکا و رشته ی هیوگا متعلق به مرز، ترمینال حمل و نقل در نزدیکی مجتمع، به عنوان وجود محاصره

8. Prefecture of Yellow Dragon in the Liao Dynasty was eminent among the four towns to control the Northeast.
[ترجمه ترگمان]فرمانداری اژدهای زرد در دودمان Liao در بین چهار شهر برای کنترل شمال شرقی بود
[ترجمه گوگل]ریاست زرد اژدها در سلسله لیائو برجسته در میان چهار شهر برای کنترل شمال شرق بود

9. In this way he came to the prefecture, then to the seminary.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب به اداره پلیس رفت، سپس به سمیناری رفت
[ترجمه گوگل]به این ترتیب او به ریاست، سپس به حوزه علمیه آمد

10. Seven hard-hit Miyagi Prefecture in the Sea Town, about 24 Japanese soldiers in a straight line, each holding a stick about 60 cm long, inserted into the mud with the detectors remains.
[ترجمه ترگمان]Seven استان میاگی در شهرک Sea، حدود ۲۴ سرباز ژاپنی در یک خط مستقیم، هر یک چوبی در حدود ۶۰ سانتی متر دارد و در گل و لای در داخل گل قرار دارد
[ترجمه گوگل]هفت استان Miyagi در شهر Sea، حدود 24 سرباز ژاپنی در یک خط مستقیم، هر کدام یک چوب را در حدود 60 سانتیمتر نگه داشته، در گلدان قرار داده شده است و آشکارسازها باقی مانده است

11. Dingxi Prefecture is located in the foothill of the Loess Plateau, where the climate is arid or semi-arid.
[ترجمه ترگمان]استان Dingxi در مناطق کوهستانی فلات Loess واقع شده است که در آن آب و هوا خشک یا نیمه خشک است
[ترجمه گوگل]رشته دینگسی در قله فلات لس است که آب و هوای خشک یا نیمه خشک است

12. An identical opposition coalition had backed the victorious Rengo-no-kai candidate in the Nara prefecture by-election on Feb.
[ترجمه ترگمان]یک ائتلاف اپوزیسیون مشابه از نامزد پیروز - نه - کای در استان نارا توسط انتخابات در فوریه حمایت کرده بود
[ترجمه گوگل]یک ائتلاف مخالف همانطور که از نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ریاست جمهوری نارا پیروز شد، انتخابات ماه فوریه را اعلام کرد

13. Protesters, including sympathetic farmers and shopkeepers, placed a symbolic coffin in front of Quimper's prefecture, or local government office.
[ترجمه ترگمان]معترضان، از جمله کشاورزان دلسوز و مغازه داران، یک تابوت سمبلیک در جلوی ریاست Quimper، یا دفتر دولت محلی قرار دادند
[ترجمه گوگل]معترضان، از جمله کشاورزان و مغازه داران سزاوار، یک تابوت نمادین را در مقابل ریاست کویمپر یا اداره دولتی محلی قرار دادند

14. In our previous study, the ratio of gastric to duodenal ulcers was 69 in Kinki district where Kyoto Prefecture is located.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه قبلی ما، نسبت of به ulcers duodenal ۶۹ در ناحیه Kinki بود که استان کیوتو در آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]در مطالعه قبلی ما، نسبت زخم معده به زخم دوازدهه 69 در ناحیه Kinki که در آن واقع در استان کیوتو واقع شده است

پیشنهاد کاربران

اداره

دیار ( برخی کشورها مثل چین ، ژاپن هنوز برخی تقسمات قبلی خود را حفظ کرده و در چین هر دیار شامل یک استان است ) . دیار نقشی مثل ایالت ( states ) را در برخی کشورها دارد ولی ایالت نیست.

استان[ژاپن]
ناحیه [ژاپن]
قلمرو [ژاپن]
منطقه [ژاپن]



کلمات دیگر: