مقابل شخص ارشدی ظاهر شدن
come before
انگلیسی به فارسی
بااهمیتتر بودن
توسط مقامات قضاوت شدن
مقدم بودن
انگلیسی به انگلیسی
• precede, be predecessor of
مترادف و متضاد
Appear publicly in front of someone superior
Be of greater importance (than)
Be judged
Precede
جملات نمونه
1. The building of homes should come before the building of new office blocks.
[ترجمه ترگمان]ساختمان خانه ها باید قبل از ایجاد بلوک های دفتر جدید باشد
[ترجمه گوگل]ساختمان خانه ها باید قبل از ساخت بلوک های اداری جدید باشد
[ترجمه گوگل]ساختمان خانه ها باید قبل از ساخت بلوک های اداری جدید باشد
2. When does your case come before the court?
[ترجمه ترگمان]پس چرا پرونده شما قبل از دادگاه مطرح می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا پرونده شما پیش از دادگاه است؟
[ترجمه گوگل]آیا پرونده شما پیش از دادگاه است؟
3. My loyalties to my family come before anything else.
[ترجمه ترگمان]وفاداری من به خانواده ام قبل از هر چیز دیگه ای بود
[ترجمه گوگل]وفاداری به خانواده من پیش از هر چیز دیگری پیش می آید
[ترجمه گوگل]وفاداری به خانواده من پیش از هر چیز دیگری پیش می آید
4. Fighting poverty and unemployment should come before all other political considerations.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با فقر و بیکاری باید پیش از همه ملاحظات سیاسی دیگر انجام شود
[ترجمه گوگل]مبارزه با فقر و بیکاری باید پیش از تمام ملاحظات سیاسی دیگر باشد
[ترجمه گوگل]مبارزه با فقر و بیکاری باید پیش از تمام ملاحظات سیاسی دیگر باشد
5. When does her case come before the court?
[ترجمه ترگمان]پس چرا این پرونده در مقابل دادگاه مطرح می شود؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی پرونده او در دادگاه برگزار می شود؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی پرونده او در دادگاه برگزار می شود؟
6. My children will always come before my career.
[ترجمه ترگمان]بچه های من همیشه قبل از شغلم می آیند
[ترجمه گوگل]فرزندان من همیشه قبل از کار من می آیند
[ترجمه گوگل]فرزندان من همیشه قبل از کار من می آیند
7. When you come before the judge, it's best to tell the whole truth.
[ترجمه ترگمان]وقتی که تو پیش قاضی اومدی بهتره همه حقیقت رو بگی
[ترجمه گوگل]وقتی به قاضی می آیید بهتر است تمام حقیقت را بگوید
[ترجمه گوگل]وقتی به قاضی می آیید بهتر است تمام حقیقت را بگوید
8. The bill will come before Parliament next month.
[ترجمه ترگمان]این لایحه در ماه آینده پیش از پارلمان مطرح خواهد شد
[ترجمه گوگل]این لایحه قبل از مجلس در ماه آینده خواهد آمد
[ترجمه گوگل]این لایحه قبل از مجلس در ماه آینده خواهد آمد
9. The case is due to come before the courts next month.
[ترجمه ترگمان]این پرونده قرار است ماه آینده قبل از دادگاه مطرح شود
[ترجمه گوگل]پرونده باید در ماه آینده در دادگاه پیش بیاید
[ترجمه گوگل]پرونده باید در ماه آینده در دادگاه پیش بیاید
10. In the air transport business, safety must always come before profit.
[ترجمه ترگمان]در کسب وکار حمل و نقل هوایی، ایمنی باید همیشه قبل از سود باشد
[ترجمه گوگل]در تجارت حمل و نقل هوایی، ایمنی همیشه باید قبل از سود باشد
[ترجمه گوگل]در تجارت حمل و نقل هوایی، ایمنی همیشه باید قبل از سود باشد
11. This question will come before the committee.
[ترجمه ترگمان]این سوال پیش از کمیته مطرح خواهد شد
[ترجمه گوگل]این سوال پیش از کمیته آمده است
[ترجمه گوگل]این سوال پیش از کمیته آمده است
12. Economics must not come before democratic politics.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد نباید قبل از سیاست دموکراتیک بیاید
[ترجمه گوگل]اقتصاد نباید پیش از سیاست های دموکراتیک باشد
[ترجمه گوگل]اقتصاد نباید پیش از سیاست های دموکراتیک باشد
13. It can not come before March 22 or after April 2
[ترجمه ترگمان]این نمی تواند قبل از ۲۲ مارس یا بعد از ۲ آوریل باشد
[ترجمه گوگل]این نمی تواند پیش از 22 مارس یا بعد از 2 آوریل باشد
[ترجمه گوگل]این نمی تواند پیش از 22 مارس یا بعد از 2 آوریل باشد
14. We understand that this bill will not come before the House of Lords until after Easter. -Ed.
[ترجمه ترگمان]می دانیم که این لایحه تا بعد از عید پاک قبل از عید پاک نخواهد آمد اد
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که این لایحه قبل از مجلس نمایندگان تا قبل از عید پاک نمی آید -Ed
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که این لایحه قبل از مجلس نمایندگان تا قبل از عید پاک نمی آید -Ed
پیشنهاد کاربران
قبل از همه ( زودتر از بقیه ) رسیدگی بشه توسط کسی
مقدم بودن بر
تقدم داشتن بر
بیشتر اهمیت داشتن از
( to be more important than something= )
تقدم داشتن بر
بیشتر اهمیت داشتن از
( to be more important than something= )
کلمات دیگر: