کلمه جو
صفحه اصلی

perturbing

انگلیسی به فارسی

مزاحم، اشفتن، ناراحت کردن، مزاحم شدن


انگلیسی به انگلیسی

• distressing, worrying, alarming; bewildering, confusing; agitating, disturbing

جملات نمونه

1. they are perturbing social order with their lies and negative propaganda
با دروغ ها و تبلیغات منفی خود نظم اجتماعی را به هم می زنند.

2. News of the arrest perturbed her greatly.
[ترجمه ترگمان]خبر دستگیری او را خیلی ناراحت کرده بود
[ترجمه گوگل]خبر دستگیری او را به شدت تحریک کرد

3. I was perturbed by his lack of interest.
[ترجمه ترگمان]از عدم علاقه او آشفته بودم
[ترجمه گوگل]من ناچیز نبودم

4. She is very perturbed about her husband's health.
[ترجمه ترگمان]او در مورد سلامتی شوهرش نگران است
[ترجمه گوگل]او بسیار در مورد سلامت شوهرش مضطرب شده است

5. Her sudden appearance did not seem to perturb him in the least.
[ترجمه ترگمان]ظاهرش به نظر نمی رسید که او را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]ظاهرا ناگهان ظاهرا او را دست کم نگرفت

6. My unexpected arrival didn't perturb him in the least.
[ترجمه ترگمان]ورود غیر منتظره من او را مضطرب نکرد
[ترجمه گوگل]ورود غیرمنتظره من او را کم کم نگرانی نکرد

7. They perturbed good social order with their rumours.
[ترجمه ترگمان]با این شایعات نظم اجتماعی خوبی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها با شایعات خود نظم اجتماعی خوبی را تحمل کردند

8. What perturbs me is that magazine articles are so much shorter nowadays.
[ترجمه ترگمان]آنچه به من مربوط است این است که امروزه مقالات مجله بسیار کوتاه تر هستند
[ترجمه گوگل]چیزی که من را تحریک می کند این است که مقالات مجله امروزه خیلی کوتاه هستند

9. We were perturbed to hear of his disappearance.
[ترجمه ترگمان]نگران ناپدید شدن او بودیم
[ترجمه گوگل]ما از ناپدید شدنش می ترسیدیم

10. I am deeply perturbed by the alarming way the situation developing.
[ترجمه ترگمان]من عمیقا با روش هشدار دهنده وضعیت در حال توسعه نگران هستم
[ترجمه گوگل]من به شدت با نگرانی از وضعیت در حال توسعه است

11. William looked a little perturbed.
[ترجمه ترگمان]و یلی ام کمی نگران به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]ویلیام کمی ناراحت شد

12. He apparently was not perturbed by the prospect of a policeman coming to call.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا از تصور پلیس آشفته نشده بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا با چشم انداز یک پلیس تماس گرفته نشد

13. He didn't seem perturbed by the noises outside.
[ترجمه ترگمان]از صداهایی که بیرون می امد آشفته به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که صدای خارج از آن نگران کننده نیست

14. He was perturbed that she didn't look happy.
[ترجمه ترگمان]نگران بود که او خوشحال به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او ناراحت شد که او خوشحال نیست

15. He didn't seem unduly/overly perturbed by the news.
[ترجمه ترگمان]به نظر او بی جهت بود و بیش از حد در اخبار نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او ظاهرا به شدت نگران نیست / خبرهای فراوانی را به خود مشغول کرده است

پیشنهاد کاربران

آشفتن، آشفته کردن


کلمات دیگر: