کلمه جو
صفحه اصلی

playable


ورزش : توپ زنده

انگلیسی به فارسی

قابل پخش است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of play.

• appropriate for playing; can be played

جملات نمونه

1. Despite the frost, the pitch was playable.
[ترجمه ترگمان]با وجود یخ بندان، قیر playable بود
[ترجمه گوگل]با وجود فراست، زمین قابل بازی بود

2. The disks are playable on home computers.
[ترجمه ترگمان]دیسک ها playable کامپیوتر خانگی هستند
[ترجمه گوگل]دیسک ها قابل پخش در رایانه های خانگی هستند

3. And . . . At least one playable demo of one of the hottest new releases!
[ترجمه ترگمان]و دست کم یک demo playable از یکی از داغ ترین نسخه های جدید!
[ترجمه گوگل]و حداقل یک نسخه ی نمایشی قابل پخش از یکی از داغترین نسخه های جدید!

4. Very playable but without soundblaster it is a simple target game.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، اما بدون soundblaster، بازی یک بازی ساده است
[ترجمه گوگل]بسیار قابل پخش اما بدون soundblaster آن یک بازی ساده هدف است

5. This will get you into a playable but ultimately limited game.
[ترجمه ترگمان]این کار شما را در یک بازی محدود اما در نهایت محدود خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این شما را به بازی قابل بازی اما در نهایت محدود خواهد شد

6. It now features playable Jedi characters, space combat, and new Episode III content.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در حال حاضر playable جدی، جنگ فضایی و قسمت جدید بخش سوم را در بر دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ویژگی های شخصیت های جودی قابل بازی، مبارزه فضایی و محتوای قسمت سوم جدید است

7. Generally, a playable string is resilient, which means It'snaps back quickly upon ball impact.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک رشته playable انعطاف پذیر است، که به معنی آن است که به سرعت بر روی تاثیر توپ بر می گردد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، یک رشته پخش قابل انعطاف است، که به این معنی است که It'snaps به سرعت بر ضربه توپ تاثیر می گذارد

8. Most of the parts are playable directly, except perhaps for the viola clef, but even that is no great job to transcribe.
[ترجمه ترگمان]اکثر قطعات به طور مستقیم playable هستند، به جز شاید برای کلید ویولا، اما حتی این کار هم برای نقل کردن کار بزرگی نیست
[ترجمه گوگل]اکثر قطعات به طور مستقیم قابل پخش هستند، به جز شاید برای کلید ویولا، اما حتی این کار بزرگ برای رونویسی نیست

9. The compact disc does not contain any playable tracks. Please insert an audio compact disc.
[ترجمه ترگمان]دیسک فشرده حاوی هیچ گونه خط playable نیست لطفا یک دیسک فشرده صدا وارد کنید
[ترجمه گوگل]دیسک فشرده شامل هیچ آهنگ قابل پخش نیست لطفا یک دیسک فشرده صوتی وارد کنید

10. Consumer box is very playable game, the bus Acura casual games, quick download bar.
[ترجمه ترگمان]جعبه مصرف کننده بازی بسیار playable است، اتوبوس بازی های اتفاقی، نوار بارگیری سریع
[ترجمه گوگل]جعبه فروش بازی بسیار قابل پخش است، اتوبوس Acura بازی های گاه به گاه، نوار دانلود سریع

11. An entire third of the campaign is now playable. The cinematics and structure are under heavy work at the moment, and we should anticipate more later in the year.
[ترجمه ترگمان]یک سوم از این فعالیت ها در حال حاضر playable است The و سازه در حال حاضر در حال کار سنگین هستند و ما باید دیرتر در سال آینده را پیش بینی کنیم
[ترجمه گوگل]سومین کل برنامه در حال حاضر قابل پخش است سینمایی و ساختار در حال حاضر در حال کار سنگین هستند و ما باید در سال آینده آن را پیش بینی کنیم

12. And this means: make accompaniments that are playable.
[ترجمه ترگمان]و این یعنی: make که playable هستند
[ترجمه گوگل]و این بدان معنی است که همراهی هایی که قابل پخش هستند

13. This game is designed to be the most playable mobile soccer game.
[ترجمه ترگمان]این بازی به گونه ای طراحی شده است که most بازی فوتبال همراه باشد
[ترجمه گوگل]این بازی طراحی شده است که قابل پخش ترین بازی موبایل فوتبال است

14. Playable factions ? Kingdom of Jerusalem, Principality of Antioch, Egypt, Turks, Byzantium.
[ترجمه ترگمان]دسته های playable؟ پادشاهی اورشلیم، قلمرو انطاکیه، مصر، ترکان، بیزانس
[ترجمه گوگل]جناح های قابل پخش پادشاهی اورشلیم، سلطنت انطاکیه، مصر، ترکها، بیزانس

15. Brilliantly designed, very realistic and, despite being a tad tricky to master at first, incredibly playable.
[ترجمه ترگمان]Brilliantly طراحی شده بود، بسیار واقع گرا بود و علی رغم اینکه در ابتدا کمی مهارت داشت، به طور باورنکردنی playable بود
[ترجمه گوگل]درخشان طراحی شده است، بسیار واقع بینانه و، با وجود اینکه نکته حیرت انگیز برای استاد در ابتدا، فوق العاده قابل پخش است

پیشنهاد کاربران

بازی شونده

بازی کننده

نمایشی ، نمایش پذیر

پخشی ، پخش شدنی

اجرایی ، اجراشدنی ، اجراپذیر

شروع کننده
اولین بازیکن


کلمات دیگر: