کلمه جو
صفحه اصلی

freaky


بوالهوس، دمدمی، غریب وعجیب

انگلیسی به فارسی

بوالهوس ،دمدمی ،غریب (وعجیب)


freaky


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: freakier, freakiest
مشتقات: freakily (adv.), freakiness (n.)
(1) تعریف: unusual or strange; freakish.

(2) تعریف: weird or frightening.
مشابه: weird

• strange, unusual, odd; abnormal
if someone or something is freaky, they are very unusual or frightening in some way; an informal word.

جملات نمونه

1. This guy bore a really freaky resem-blance to Jones.
[ترجمه ترگمان] این یارو خیلی عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]این پسر به جونز تبدیل به یک سرگرمی بسیار جالب و عجیب و غریب کرد

2. The movie was kind of freaky.
[ترجمه ترگمان] فیلم یه جورایی ترسناک بود
[ترجمه گوگل]فیلم نوعی عجیب و غریب بود

3. I bumped into that freaky friend of yours.
[ترجمه ترگمان] من به اون دوست عجیب غریب تو برخورد کردم
[ترجمه گوگل]من به آن دوست فریبنده از شما ضربه زدم

4. That was a very freaky, nice warm day.
[ترجمه ترگمان]روز گرم و مطبوعی بود
[ترجمه گوگل]این روز بسیار گرمسیری و گرم بود

5. It was kind of freaky to meet all of his old girlfriends.
[ترجمه ترگمان]یه جورایی عجیبه که همه دوست دخترهای قدیمش رو ببینم
[ترجمه گوگل]این نوع دوست داشتنی برای دیدار با همه دوست دختر های قدیمی خود بود

6. All of those freaky stories of yours.
[ترجمه ترگمان] همه اون داستان های ترسناک تو
[ترجمه گوگل]همه این داستان های جالب از شما

7. What was this perplexing, freaky thing before her?
[ترجمه ترگمان]چه چیز عجیب و غریب قبل از اون بود؟
[ترجمه گوگل]این چیز غریب و عجیب و غریب پیش از او چه بود؟

8. Snake : Yeah . I took a pretty freaky detour.
[ترجمه ترگمان]آره من یه مسیر منحرف وحشتناک رو انتخاب کردم
[ترجمه گوگل]مار: آره من یک مسیر عجیب و غریب را گرفتم

9. The neighbors have a problem, and, freaky, I share their concern.
[ترجمه ترگمان]همسایه ها یک مشکل دارند، و، عجیب تر، نگرانی آن ها را به اشتراک می گذارم
[ترجمه گوگل]همسایگان یک مشکل دارند، و منحصر به فرد، من نگرانی خود را به اشتراک می گذارم

10. Freakish phenomena are becoming less freaky all around the world.
[ترجمه ترگمان]پدیده freakish در سراسر دنیا عجیب تر می شود
[ترجمه گوگل]پدیده های عجیب و غریب در سراسر جهان کمتر جذاب می شوند

11. "It's a big weird looking freaky thing," said ichthyologist Doug Long of the California Academy of Sciences.
[ترجمه ترگمان]ichthyologist داگ لانگ از آکادمی علوم کالیفرنیا گفت: \" این یک چیز عجیب و غریب است \"
[ترجمه گوگل]داگ لانگ، دانشیار آکادمی علوم کالیفرنیا، گفت: 'این چیز عجیب و غریب به دنبال عجیب و غریب است '

12. The following tricks are more irritating----"It's freaky that when talking about the stabbing-after -crash case, media and experts should understand the stabber a lot.
[ترجمه ترگمان]نکات زیر irritating هستند - - \" غریب است که هنگام صحبت در مورد پرونده stabbing پس از سقوط، رسانه ها و متخصصان باید چیزهای زیادی را درک کنند
[ترجمه گوگل]ترفندهای زیر تحریک کننده تر هستند ---- 'عجیب و غریب است که هنگام صحبت در مورد case-stabbing-after-crash، رسانه ها و کارشناسان باید بسیاری از آنها را درک کنند

13. Stunned, The King without a throne ducked the freaky coronation.
[ترجمه ترگمان]بی هوش، پادشاه بدون تاج و تخت، تاج گذاری عجیب و غریب را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]غافلگیر شد، پادشاه بدون تاج و تخت پادشاهی freaky

14. Freaky factoid: The suppressed genes "are closely related to Hox genes, which play a similar role in humans. "
[ترجمه ترگمان]Freaky factoid: ژن های سرکوب شده \" با ژن های Hox که نقش مشابهی در انسان ها ایفا می کنند، ارتباط نزدیکی دارند
[ترجمه گوگل]Freaky faktoid: ژن های سرکوب شده نزدیک به ژن های Hox مربوط می شوند که نقش مشابهی را در انسان بازی می کنند '

15. That guy has some really freaky looking hair!
[ترجمه ترگمان]! اون یارو یه سری موی عجیب و غریب داره
[ترجمه گوگل]این مرد چند موی واقعا موذی دارد!

پیشنهاد کاربران

خَفَن

یه کلمه گنگ استری
برای افراد لش امریکا

عجیب وغریب

معمولا وقتی از freaky freak استفاده میشه به عنوان صفت برای فردی به کار میره که عجیب و متفاوته ولی دوست داشتنیه


کلمات دیگر: