کلمه جو
صفحه اصلی

dogsled


ورزش : مسابقه سورتمه با سگ، سورتمه ای که توسط سگ کشیده می شود

انگلیسی به فارسی

سگ زدن


انگلیسی به انگلیسی

• sled towed by dogs that is used in arctic regions (used to carry people or cargo)

جملات نمونه

1. Alaskan huskies pull dogsleds.
[ترجمه ترگمان]سگ های Alaskan dogsleds را می کشند
[ترجمه گوگل]هوسهای آلاسکا سگها را می کشند

2. My uncle, Bob, is a dogsled racer.
[ترجمه ترگمان]عمو \"باب\"، \"باب\"، یه مسابقه dogsled
[ترجمه گوگل]عمو من، باب، یک مسابقه ی سگ زده است

3. Go cross - country skiing or take a dogsled ride.
[ترجمه ترگمان]از اسکی خارج از کشور بروید و یا از سورتمه سواری بگیرید
[ترجمه گوگل]سوار اسکی روی زمین و یا سوار شدن به سواری

4. To drive ( a dogsled or team of dogs ).
[ترجمه ترگمان]برای رانندگی (سورتمه و یا تیم سورتمه)
[ترجمه گوگل]برای رانندگی (یک سگدوز یا تیم سگ)

5. If we're going to be a dogsled team.
[ترجمه ترگمان]اگه قراره یه سورتمه سگی بشیم
[ترجمه گوگل]اگر ما قصد داریم یک تیم سگدار باشیم

6. His dogs help him race in a dogsled.
[ترجمه ترگمان]سگ ها توی سورتمه به او کمک می کنند
[ترجمه گوگل]سگ های او به او کمک می کنند تا در یک سگ زنی در مسابقه شرکت کنند

7. Like skating, cross-country skiing, snowmobiling and horse-drawn sleigh and dogsled rides.
[ترجمه ترگمان]مثل اسکی روی سورتمه و سورتمه سواری و سورتمه سواری و سورتمه سواری
[ترجمه گوگل]مانند اسکیت، اسکی روی زمین، اسکی روی برف و اسب و سواری سواری

8. More exciting and exotic is a dash across the tundra bundled on a dogsled between a musher and his muscular mutts.
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان انگیزتر و exotic (dash)در دشت های هموار (tundra)که در سورتمه سواری بین یک راننده و mutts عضلانی اش دیده می شود، دیده می شود
[ترجمه گوگل]هیجان انگیز تر و عجیب و غریب یک تکه در سراسر تاندرا همراه با یک سگدوز بین musher و mutts عضلانی خود را

9. After a bitterly cold 37-day journey over the ice by dogsled, Peary and his team planted the American flag at the earth's northernmost spot.
[ترجمه ترگمان]پس از یک سفر سرد ۳۷ روزه بر روی یخ از سال ۱۹۵۲، Peary و تیمش پرچم آمریکا را در شمالی ترین نقطه زمین کاشته اند
[ترجمه گوگل]Peary و تیمش پس از یک تردید سرد 37 روزه در طی یخ توسط سگدیل، پرچم آمریکا را در نقطه شمالی شمال کاشتند

10. Shasta, we took a vote and decided to help you start a dogsled team.
[ترجمه ترگمان]شاستا، ما یک رای گیری انجام دادیم و تصمیم گرفتیم که به شما کمک کنیم تیم سورتمه سواری را راه اندازی کنید
[ترجمه گوگل]شستا، ما یک رای گرفتیم و تصمیم گرفتیم به شما کمک کنیم یک تیم سگدول را شروع کنید

11. While staying on Baffin Island, Mandy and her parents enjoy the thrill of a dogsled ride.
[ترجمه ترگمان]در مدتی که در جزیره baffin بود، مندی و خانواده اش از دیدن سورتمه سواری لذت می بردند
[ترجمه گوگل]ماندی و پدر و مادرش در حالی که در جزیره بافین مینشینند، از هیجان سواری سگها لذت میبرند

12. She's learned enough Eskimo to command a dog sled. She's eaten raw seal flesh (while it was still warm).
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی اسکیمو را یاد گرفته که به یک سگ سورتمه مسلط شود گوشت گوساله خام را خورده است (در حالی که هنوز گرم است)
[ترجمه گوگل]او اسکیمو به اندازه کافی آموخته است تا یک سگ سگ را اداره کند او گوشت خام خام خوردن (در حالی که هنوز گرم بود)

13. Life is like a dog sled team. If you ain't the Lead dog, the scenery never changes.
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل یک تیم سورتمه است اگر شما سگ سرب نیستید، منظره هیچ وقت عوض نمی شود
[ترجمه گوگل]زندگی مانند یک تیم اسب سواری است اگر شما سگ سرب نیست، مناظر هرگز تغییر نمی کند

14. Activities include snowmobile trips, northern lights tours, and dog sled tours.
[ترجمه ترگمان]فعالیت ها شامل سفره ای اکتشافی، تورهای چراغ های شمال، و تورهای شکار سگ می شوند
[ترجمه گوگل]فعالیت ها شامل سفرهای برف، سفرهای نور شمالی و تورهای سورتمه سورتمه است

15. A relay of dog sled was chosen as the best transport, from Nanana to Nome.
[ترجمه ترگمان]مراسم حمل و نقل سورتمه به عنوان بهترین وسیله حمل و نقل از Nanana به شهر نوم انتخاب شد
[ترجمه گوگل]یک رله از سورتمه سگ به عنوان بهترین حمل و نقل انتخاب شده بود از نانانا تا نوم

16. Dog sled racing is the state sport of Alaska and is popular throughout North America and Europe.
[ترجمه ترگمان]مسابقه سورتمه سگی، ورزش ایالتی آلاسکا است و در سراسر آمریکای شمالی و اروپا محبوب است
[ترجمه گوگل]مسابقه اسب سواری ورزش ایالتی آلاسکا است و در سراسر آمریکای شمالی و اروپا محبوب است

17. Dog sled racing is the most well known form of mushing - dogs pulling a sled on snow.
[ترجمه ترگمان]سگ سورتمه سگی بیشتر از سگ ها است که سورتمه را روی برف می کشند
[ترجمه گوگل]مسابقه اسب سواری مشهور ترین نوع عششون است - سگ ها بر روی برف سورتمه می کشند

18. Dog Sled Camp atop Juneau Glacier in Alaska.
[ترجمه ترگمان]کمپ سگ Sled در بالای کوه جونیو در آلاسکا
[ترجمه گوگل]سگ سورتمه کمپ در جونو یخچال در آلاسکا

19. There will also be dog sled demonstrations and all sorts of kid's activities.
[ترجمه ترگمان]همچنین تظاهرات سگ های خیابانی و انواع فعالیت های کودک نیز وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]همچنین تظاهرات سگ سدها و انواع فعالیت های کودک نیز وجود خواهد داشت

20. Hanging off the back of a sled during my first Dog Sled experience.
[ترجمه ترگمان]طناب پشت سورتمه را در طول اولین تجربه سگ my آویزان کرده بودم
[ترجمه گوگل]در طول اولین تجربه سگ های سگ من عقب یک سورتمه آویزانم

21. The aircraft that was usually used to transport the medication had been dismantled for the winter, so they decided to transport it by dog sled.
[ترجمه ترگمان]هواپیمایی که معمولا برای حمل دارو استفاده می شد برای زمستان برداشته شده بود، بنابراین تصمیم گرفتند آن را با سورتمه سگی بفرستند
[ترجمه گوگل]هواپیما که معمولا برای حمل و نقل دارو استفاده می شد برای زمستان برچیده شد، بنابراین تصمیم گرفتند آن را با سورتمه سگ حمل و نقل کنند

22. I trained him to pull me through the neighborhood dog sled style as I sat on my bicycle.
[ترجمه ترگمان]همان طور که روی دوچرخه نشسته بودم، او را تمرین کردم که مرا از سورتمه سواری neighborhood بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]من او را آموزش دادم تا از طریق سبک سورتمه سونامی محله به عنوان من در دوچرخهم نشستم

پیشنهاد کاربران

Dog sled
سورتمه ای که توسط سگ کشیده میشود😃


کلمات دیگر: