مخالف برده داری، برده داری ستیز، مخالف بردگی
antislavery
مخالف برده داری، برده داری ستیز، مخالف بردگی
انگلیسی به فارسی
مخالف بردگی
ضد شورش، مخالف بردگی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: against, contrary to, or opposed to slavery.
- an antislavery law
[ترجمه ترگمان] یک قانون مدنی
[ترجمه گوگل] یک قانون ضد شکنجه
[ترجمه گوگل] یک قانون ضد شکنجه
• opposed to slavery
جملات نمونه
1. strong antislavery sentiments
تمایلات ضد بردگی قوی
2. Such a different environment for antislavery work gave different meanings to bodies which claimed national antislavery status.
[ترجمه ترگمان]این محیط متفاوت برای کار antislavery معانی مختلفی را به bodies داد که ادعا می کردند وضعیت antislavery ملی را در بر گرفته است
[ترجمه گوگل]چنین محیطی متنوعی برای کارهای ضد شورش به معانی مختلفی برای بدنانی که وضعیت ملی ضد شورش را ادعا می کردند، به معنای متفاوت بود
[ترجمه گوگل]چنین محیطی متنوعی برای کارهای ضد شورش به معانی مختلفی برای بدنانی که وضعیت ملی ضد شورش را ادعا می کردند، به معنای متفاوت بود
3. By 1831 the attempt to portray antislavery in parliament as an exercise in abstract moralism was absent.
[ترجمه ترگمان]نگارنده در سال ۱۸۳۱ تلاش برای به تصویر کشیدن antislavery در پارلمان را به عنوان یک ورزش از اخلاق گرایی انتزاعی غایب توصیف کرد
[ترجمه گوگل]تا سال 1831 میلادی تلاش برای ترسیم زورگویی در پارلمان به عنوان یک تمرین در اخلاق گرایی انتزاعی نبود
[ترجمه گوگل]تا سال 1831 میلادی تلاش برای ترسیم زورگویی در پارلمان به عنوان یک تمرین در اخلاق گرایی انتزاعی نبود
4. Antislavery history thus entailed building a monument to the sect.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تاریخ antislavery به ساخت یک بنای یادبود برای این فرقه منجر شد
[ترجمه گوگل]تاریخ انجیل به این ترتیب مستلزم ساختن بنای تاریخی فرقه است
[ترجمه گوگل]تاریخ انجیل به این ترتیب مستلزم ساختن بنای تاریخی فرقه است
5. Antislavery advocates regarded the petition strategy as a means of adding civil libertarians to their forces, and they succeeded.
[ترجمه ترگمان]حامیان antislavery استراتژی درخواست را به عنوان وسیله ای برای افزودن آزادی های مدنی به نیروهای خود قلمداد کردند و آن ها موفق شدند
[ترجمه گوگل]طرفداران ضدتروریستی، استراتژی دعاوی را به عنوان وسیله ای برای افزودن لیبرتارین های مدنی به نیروهای خود در نظر گرفتند، و آنها موفق شدند
[ترجمه گوگل]طرفداران ضدتروریستی، استراتژی دعاوی را به عنوان وسیله ای برای افزودن لیبرتارین های مدنی به نیروهای خود در نظر گرفتند، و آنها موفق شدند
6. It was thus necessary to reanimate local antislavery societies, renew the propaganda war, and once more undertake large-scale petitioning.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، برای تازه سازی جوامع محلی، تجدید جنگ تبلیغاتی، و یک بار دیگر به دادن دادخواست دهندگان در مقیاس بزرگ ضروری بود
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم بود جوامع انسانی محلی را دوباره زنده کنیم، جنگ تجدیدنظر را تجدید کنیم و یک بار دیگر شکایتی را در مقیاس بزرگ انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم بود جوامع انسانی محلی را دوباره زنده کنیم، جنگ تجدیدنظر را تجدید کنیم و یک بار دیگر شکایتی را در مقیاس بزرگ انجام دهیم
7. There was also a belief in the antislavery movement that images were a particularly striking form of propaganda.
[ترجمه ترگمان]همچنین باوری در جنبش antislavery وجود داشت که تصاویر به طور خاص شکل تبلیغاتی تبلیغاتی بودند
[ترجمه گوگل]اعتقاد به جنبش ضد تروریستی نیز وجود داشت که تصاویر به شکل شگفت انگیزی از تبلیغات بود
[ترجمه گوگل]اعتقاد به جنبش ضد تروریستی نیز وجود داشت که تصاویر به شکل شگفت انگیزی از تبلیغات بود
8. In the phases of large-scale antislavery mobilisation within Britain these two purposes were pursued simultaneously, though sometimes using different printed materials.
[ترجمه ترگمان]در مراحل بسیج antislavery در مقیاس بزرگ در بریتانیا این دو هدف به طور همزمان و گاهی با استفاده از مواد چاپی متفاوت دنبال می شدند
[ترجمه گوگل]در فازهای بسیج انتیسلاور در مقیاس بزرگ در بریتانیا، این دو هدف به طور همزمان دنبال شد، هر چند گاهی اوقات از مواد چاپی مختلف استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]در فازهای بسیج انتیسلاور در مقیاس بزرگ در بریتانیا، این دو هدف به طور همزمان دنبال شد، هر چند گاهی اوقات از مواد چاپی مختلف استفاده می کردند
9. Civil liberties were also denied antislavery spokesmen attempting to exercise their freedom of the press.
[ترجمه ترگمان]آزادی های مدنی همچنین سخنگویان antislavery که تلاش می کردند آزادی مطبوعات را تمرین کنند را انکار کردند
[ترجمه گوگل]آزادی های مدنی نیز سخنگویان ضد تروریستی تلاش کردند که آزادی مطبوعات خود را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آزادی های مدنی نیز سخنگویان ضد تروریستی تلاش کردند که آزادی مطبوعات خود را انجام دهند
10. Antislavery, temperance and other favourite evangelical reform endeavours became an everyday part of evangelical activity.
[ترجمه ترگمان]antislavery، میانه روی و دیگر تلاش های اصلاح دینی پروتستان، به عنوان بخشی از فعالیت های انجیلی به شمار می آمدند
[ترجمه گوگل]مقابله با انحصارطلبی، تمرد و دیگر اقدامات اصلاحی مورد نیاز انجیلی، به بخش روزمره فعالیتهای انجیلی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]مقابله با انحصارطلبی، تمرد و دیگر اقدامات اصلاحی مورد نیاز انجیلی، به بخش روزمره فعالیتهای انجیلی تبدیل شد
11. Although a few prominent antislavery spokesmen were arrested, they were subsequently acquitted on a technicality.
[ترجمه ترگمان]اگرچه چند تن از سخنگویان برجسته antislavery دستگیر شدند، اما پس از آن در یک تشریفات قانونی تبرئه شدند
[ترجمه گوگل]اگرچه چندین سخنگوی برجسته ضددولتی دستگیر شد، آنها بعدا به صورت فنی تفهیم شدند
[ترجمه گوگل]اگرچه چندین سخنگوی برجسته ضددولتی دستگیر شد، آنها بعدا به صورت فنی تفهیم شدند
12. Leaving aside antislavery as a convenience for particular interests, an obvious question occurs.
[ترجمه ترگمان]کنار گذاشتن antislavery به عنوان یک راحتی برای منافع خاص، یک سوال واضح روی می دهد
[ترجمه گوگل]ترک یک ضدحمله به عنوان راحتی برای منافع خاص، یک سوال واضح رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ترک یک ضدحمله به عنوان راحتی برای منافع خاص، یک سوال واضح رخ می دهد
13. In the 1830s this provoked significant tension between antislavery parliamentarians and activists in the country.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۸۳۰ این مساله باعث ایجاد تنش قابل توجهی بین اعضای پارلمان و فعالان در کشور شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1830 این اختلافات شدید بین نمایندگان مجلس و فعالین در کشور ایجاد شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1830 این اختلافات شدید بین نمایندگان مجلس و فعالین در کشور ایجاد شد
14. Antislavery medals, work bags, albums and china also circulated, sometimes no doubt bearing images of the heroes.
[ترجمه ترگمان]antislavery مدال، کیف کار، آلبوم ها و چین نیز منتشر شدند که برخی اوقات بدون شک تصاویری از قهرمانان را در بر داشتند
[ترجمه گوگل]مدالها، کیسه های کاری، آلبوم ها و چین نیز به فروش می رسند، گاهی اوقات بدون شک تصویربرداری از قهرمانان
[ترجمه گوگل]مدالها، کیسه های کاری، آلبوم ها و چین نیز به فروش می رسند، گاهی اوقات بدون شک تصویربرداری از قهرمانان
15. Although Uncle Tom's Cabin is an antislavery novel, it is very different from ordinary slave stories that focus on the life and struggle of black slaves.
[ترجمه ترگمان]اگرچه کابین عمو تام یک رمان antislavery است، متفاوت از داستان های بردگان معمولی است که بر زندگی و تقلا بردگان سیاه تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]اگر چه کابین عمو تام یک رمان ضد سیلور است، اما بسیار متفاوت از داستان های برده عادی است که بر زندگی و مبارزه برده های سیاه زندگی متمرکز است
[ترجمه گوگل]اگر چه کابین عمو تام یک رمان ضد سیلور است، اما بسیار متفاوت از داستان های برده عادی است که بر زندگی و مبارزه برده های سیاه زندگی متمرکز است
کلمات دیگر: