ضد جاذبه
antigravity
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• hypothetical force which resists the force of gravity (physics)
جملات نمونه
1. Two antiparticles could therefore be drawn together by antigravity, but a particle of matter would be repelled by an antiparticle.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دو Two می توانند توسط by به هم جمع شوند، اما ذره ماده از یک ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره
[ترجمه گوگل]بنابراین دو عنصر ضد عصاره می تواند با ضد گرانش کشیده شود، اما ذرات ماده توسط یک عنصر ضد انسداد دفع می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین دو عنصر ضد عصاره می تواند با ضد گرانش کشیده شود، اما ذرات ماده توسط یک عنصر ضد انسداد دفع می شوند
2. My father carries me from the car and I glide up two flights of concrete steps, suspended in midair by anti-gravity.
[ترجمه ترگمان]پدرم مرا از ماشین حمل می کند و من دو پرواز از پله های سیمانی را که در هوا معلق مانده و در هوا معلق مانده
[ترجمه گوگل]پدرم من را از ماشین می برد و دو پرواز از مراحل بتونی را که با ضد گرانش در هوا معلق است، سرازیر می کند
[ترجمه گوگل]پدرم من را از ماشین می برد و دو پرواز از مراحل بتونی را که با ضد گرانش در هوا معلق است، سرازیر می کند
3. Muffler men, mystery spots and antigravity hills are just the beginning.
[ترجمه ترگمان]مردان muffler، نقاط اسرار آمیز و تپه های antigravity تازه شروع شده اند
[ترجمه گوگل]مردان خفه شو، نقاط اسرار آمیز و تپه های ضد گرانش فقط آغاز می شوند
[ترجمه گوگل]مردان خفه شو، نقاط اسرار آمیز و تپه های ضد گرانش فقط آغاز می شوند
4. A repulsorlift is a type of antigravity engine that allows vehicles and vessels to push against gravity fields, providing flight.
[ترجمه ترگمان]A نوعی موتور antigravity است که به ماشین ها و کشتی ها اجازه می دهد در برابر میدان های جاذبه حرکت کنند و پرواز کنند
[ترجمه گوگل]یک تفکیک کننده یک نوع از موتور ضد جرم است که اجازه می دهد تا وسایل نقلیه و کشتی ها در برابر زمین های گرانشی فشار وارد کنند و پرواز را ارائه دهند
[ترجمه گوگل]یک تفکیک کننده یک نوع از موتور ضد جرم است که اجازه می دهد تا وسایل نقلیه و کشتی ها در برابر زمین های گرانشی فشار وارد کنند و پرواز را ارائه دهند
5. They use a mechanical antigravity device driven by engines developing approximately 80,000 horse power.
[ترجمه ترگمان]آن ها از دستگاه مکانیکی antigravity که توسط موتورها در حال توسعه حدود ۸۰،۰۰۰ نیروی اسب استفاده می شود، استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از یک دستگاه ضد گرانشی مکانیکی استفاده می کنند که توسط موتورهای تولید شده تقریبا 80،000 اسب بخار تولید می شود
[ترجمه گوگل]آنها از یک دستگاه ضد گرانشی مکانیکی استفاده می کنند که توسط موتورهای تولید شده تقریبا 80،000 اسب بخار تولید می شود
6. Positive vacuum energy, however, acts like antigravity : according to Einstein's equation, it causes the three dimensions that we see to grow more and more rapidly.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انرژی خلا مثبت مثل antigravity عمل می کند: طبق معادله اینشتین، این سه بعد را ایجاد می کند که می بینیم بیشتر و سریع تر رشد می کنند
[ترجمه گوگل]انرژی خلاء مثبت، با این حال، مانند ضد گرانش عمل می کند: طبق معادله انیشتین، این سه بعد را می بیند که ما می خواهیم سریعتر و سریعتر رشد کنیم
[ترجمه گوگل]انرژی خلاء مثبت، با این حال، مانند ضد گرانش عمل می کند: طبق معادله انیشتین، این سه بعد را می بیند که ما می خواهیم سریعتر و سریعتر رشد کنیم
7. A rainbow kaleidoscopic energy band of antigravity plasma swirled around the sphere, and often appeared as what you now term the aurora or northern lights.
[ترجمه ترگمان]رنگین کمانی از پلاسمای antigravity در اطراف کره پیچ وتاب می خورد، و اغلب به ظاهر چیزی که در حال حاضر نور سپیده دم یا نور شمالی را نشان می دهد، ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]پلاسمای انرژی kaleidoscopic رنگی از پلاسما ضد گرانش چرخش در اطراف کره، و اغلب به نظر می رسد که شما در حال حاضر به عنوان نور آئورورا یا نور شمالی
[ترجمه گوگل]پلاسمای انرژی kaleidoscopic رنگی از پلاسما ضد گرانش چرخش در اطراف کره، و اغلب به نظر می رسد که شما در حال حاضر به عنوان نور آئورورا یا نور شمالی
8. The huge antigravity pleasure craft that Jabba the Hutt used to travel the dunes of Tatooine was called a sail barge.
[ترجمه ترگمان]قایق لذت بخش بزرگی که Hutt را در طی سفر به تپه های شنی به کار می برد یک قایق بادبانی نامیده می شد
[ترجمه گوگل]وسیله نقلیه عظیم ضد گرانش که Jabba the Hutt برای سفر به تپه های Tatooine استفاده می شود شناور دریایی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]وسیله نقلیه عظیم ضد گرانش که Jabba the Hutt برای سفر به تپه های Tatooine استفاده می شود شناور دریایی نامیده می شود
9. It is not that antimatter would experience " antigravity " and be repelled by matter, as some people mistakenly think.
[ترجمه ترگمان]اینطور نیست که antimatter تجربه \"antigravity\" را تجربه کرده و از آن دفع شوند، چرا که برخی از مردم به اشتباه فکر می کنند
[ترجمه گوگل]این چیزی نیست که ضد ماده باشد، 'ضد گرایش' را تجربه کرده و از طریق ماده دفع می شود، همانطور که بعضی ها به اشتباه فکر می کنند
[ترجمه گوگل]این چیزی نیست که ضد ماده باشد، 'ضد گرایش' را تجربه کرده و از طریق ماده دفع می شود، همانطور که بعضی ها به اشتباه فکر می کنند
10. In effect, this is something that will generate antigravity to combat the natural tendency of a massive system to implode into a black hole under its intense weight.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این چیزی است که antigravity را برای مبارزه با تمایل طبیعی یک سیستم عظیم به درون یک سیاه چاله تحت فشار شدید خود تولید می کند
[ترجمه گوگل]در واقع، این چیزی است که ضد گرانش برای مبارزه با گرایش طبیعی یک سیستم عظیم به نفوذ به یک سیاهچاله تحت وزن شدید آن تولید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در واقع، این چیزی است که ضد گرانش برای مبارزه با گرایش طبیعی یک سیستم عظیم به نفوذ به یک سیاهچاله تحت وزن شدید آن تولید خواهد کرد
11. Good design in every field accomplishes the "antigravity" trick of accomplishing more with less.
[ترجمه ترگمان]طراحی خوب در هر زمینه ای روش \"antigravity\" انجام بیشتر با کم تر را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]طراحی خوب در هر حوزه، ترفند «ضد گرایی» را برای انجام بیشتر با کمتر انجام می دهد
[ترجمه گوگل]طراحی خوب در هر حوزه، ترفند «ضد گرایی» را برای انجام بیشتر با کمتر انجام می دهد
12. The environment, in fact, does work on him, by stretching the antigravity muscles in his legs on impact.
[ترجمه ترگمان]در واقع، محیط بر روی او کار می کند و ماهیچه های antigravity را روی پاهایش کشش می دهد
[ترجمه گوگل]محیط زیست، در واقع، با کشش عضلات ضد جاذبه در پاهای خود را بر روی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]محیط زیست، در واقع، با کشش عضلات ضد جاذبه در پاهای خود را بر روی تاثیر می گذارد
13. Looming over Green Park, it's an eight - story antigravity forest composed of 000 plants.
[ترجمه ترگمان]این جنگل به مساحت eight کیلومتر مربع مساحت دارد و از ۰۰۰ گیاه تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]گردهمایی بیش از پارک سبز، این جنگل ضد جنگ هشت طبقه است که شامل هزار گیاه است
[ترجمه گوگل]گردهمایی بیش از پارک سبز، این جنگل ضد جنگ هشت طبقه است که شامل هزار گیاه است
14. The Atlanteans had the knowledge of hyper-dimensional quantum physics and understood that counter rotating specific magnetic fields around cylindrical crystals created antigravity waves.
[ترجمه ترگمان]The دانش فیزیک کوانتومی سه بعدی را داشتند و درک کردند که میدان های مغناطیسی خاص چرخان حول کریستال های استوانه ای امواج antigravity را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آتلانسان دانش فیزیک کوانتومی بیش از اندازه را داشتند و می دانستند که میدان مغناطیسی متناوب چرخشی در اطراف کریستال های استوانه ای موج های ضد گرانشی ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آتلانسان دانش فیزیک کوانتومی بیش از اندازه را داشتند و می دانستند که میدان مغناطیسی متناوب چرخشی در اطراف کریستال های استوانه ای موج های ضد گرانشی ایجاد می کنند
کلمات دیگر: